نتایج جستجو برای عبارت :

قرصی چیزی برای درمانش نیست؟

 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.

ادامه مطلب
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
بسم رب الرفیق
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
پ.ن
عراقی طالب درد است دایم

به بوی آنکه درمانش تو باشی
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
یاد چند شب پیش افتادم که قرص خوردم  عکسش تو اینستا استوری کردم 
یه چیزی فهمیدم که دارویی که میخورم با کسی که سابقه خودکشی و خودزنی داشت و همه جای دستاش پر جای تیغ و چاقو بود یکیه .... 
من از دردم گفتم اون جواب داد " اوه نه من اینجور نبودم"
اون از درداش گفت من جواب دادم " وای" 
درد دوتامون اضطراب و نگرانی و ...‌ امروز داشتم به یه چیزی فکر میکردم (ترجیح میدم نگم تا برام دست نگیرن و بعدها بگن هااان تو که میگفتی فلان پس حالا چیشد؟)  دیگه واقعا امیدی به خو
حتی اگر شمارش روزهای هفته از دستت رفته باشد، که می‌دانم رفته، اما...
صبح جمعه را با دست و پا زدن در بیم‌هاو امیدهایش، عصر جمعه را با‌ دلتنگی های خفه کننده اش و پایان جمعه را با افسردگی مزمن و غیرقابل درمانش خواهی شناخت...
این هفته هم تَه کشید.
واریانس فکری بالا یعنی اینکه موزیک پلیرت را باز کنی، اپرای عروسکی دیدار شمس و مولانا اون قسمت که مغول ها حمله کردن به ایران را پلی کنی و بعد وقتی تموم شد با دست خودت بری cloudy now از بلک فیلد را پلی کنی.
شافل پلی نه هاااا با دست خودت از همایون شجریان بری استیون ویلسون. 
دلم خون گشته و دلبر به درمانش نمیگیرد
به هر سو میدود چون گوی و چوگانش نمیگیرد

حریمِ عشق خود بسته به روی این دلِ شیاد
چو میداند ریا دارد به ایوانش نمیگیرد 
 
نشاید آسمان یکدم سر از فرمان او پیچد
بسی این دل خطا کرده ولی جانش نمیگیرد
 
از این دلبر من آن دانم که در هفت آسمان عشق
دلی کو بوی حق نارد به پیمانش نمیگیرد 
 
دلا افتادگی آموز، و زین خودکامگی برگرد
که جز افتاده از پا را به دامانش نمیگیرد
 
نگه کن عهد و پیمان را جفا کمتر به مردم کن 
که هر پیما
پولیش و واکس 3 اکستریم هایبریدنت سوناکس : 

پودر اکسید آلومینیومی بسیار ریز باعث رفع نور Verkratzungen ، لایه های خشک شده و صاف شدن رنگ می شود.
براق عمیق و براق ، ترمیم و ترمیم شدید رنگ کارایی دارد.
مناسب برای بدنه
براق کننده، محافظت کننده، پولیش کاری،تشکیل لایه‌ای با دوام بر روی رنگ خودرو

شناسه محصول : 202200
نهی از اعتماد بیجا حتی به نزدیک‌ترین افراد
ثقة الاسلام کلینی و ابن شعبه حرانی رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:
محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد، عن علی بن إسماعیل، عن عبد الله بن واصل، عن عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: لا تثق بأخیك كل الثقة فإن صرعة الاسترسال لن تستقال.
امام صادق علیه السلام فرمودند: حتی به برادرت اعتماد كامل و تمام (بدون ملاحضه) مكن؛ زیرا زمین خوردن ناشی از اطمینان كردن، قابل جبران نیست.
الکافی، تالیف ثقة
تجربه همیشه بهم نشون داده که زمان ک بگذره خیلی چیزا حل میشه. خیلی چیزا اهمیتشونو از دست میدن و دیگه یه ذره هم ذهنت رو مشغول نمیکنن. الانم همینه. بجای اینکه بخاطر یه موضوعی بال و پر بزنم و نگران باشم و  عصبانی بشم و فکر کنم و سعی کنم هی ب خودم بگم آدم باش، عاقل باش.. بجای اینا بزارم وقت بگذره و آدما چهره ی واقعیشونو بهم نشون بدن. بزارم دوره ی درمانش تموم بشه و به طبقه ی خاطرات منتقل بشه و خلاص:)
عادت
ناجوان مردانه ترین بیماریست، زیرا هر بد اقبالی را به ما می قبولاند، هردردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت، در کنار افراد نفرت انگیز زندگی می کنیم، به تحمل زنجیرها رضا می دهیم، بی عدالتی ها و رنجها را تحمل می کنیم.به درد، به تنهایی و به همه چیز تسلیم میشویم.
عادت، بی رحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد می شود، در سکوت، کم کم رشد می کند و وقتی کشف می کنیم که چطور مسموم آن شده ایم، می بینیم که هر ذره بدن مان با آن عجین شده است، می بینیم که هر حرک
میروی برو
ولی اگر رفتی دیگر برنگرد
میزنی بزن
ولی اگر زدی دیگر درمانش نکن
فراموشم میکنی بکن
ولی اگر فراموشم کردی دیگر سعی نکن مرا به یاد بیاوری
سعی نکن آدرس خانه جدیدم رو پیدا کنی
سعی نکن از دوستانم حالم را بپرسی
سعی نکن برایم هنوز مهم باشی و به چشم بیایی
حرمت میشکنی بشکن
ولی اگر شکستی دیگر حق نداری طوری رفتار کنی انگار هیچ چیز نشده 
دل میشکنی
احساس زیر پا میگذاری
خودت را به بیخیالی میزنی
دور میشوی و میروی
عزیزم
بشکن
بگذار
بزن
برو
اما بر
بدم اومد ک وقتی استاد داشت chondromalacia رو درس میداد به من نگاه کرد فقط چون که میدونست من زانوم درد میگیره://بعدشم پرسید استاد درمانش چیه استاد گفت وزن کم کنن، گفتش که اگه وزنشون کم باشه چی؟ استاد گفت هیچی و باز به من نگاه کرد:/الان که داشتم این مبحثو میخوندم یادم اومد و خورد تو حالم:/اینم یادم اومد که سر قلب استاده به من گفتش که برم دستگاه فشار بیارم خیلی بدم اومد:(((((شاید چون نصفه و شبه و دارم درس میخونم، ولی نه خوب ناراحت میشه آدم بخاطر چیزای کوچیک:(
به نام آن خــداوندی که نــور استرحیم است و کریم است و غفور استخدای صبـح و این شـور و طـراوتکه از لطفش دل ما ،در سُرور است
"بسم الله الرحمن الرحیم" 
خدارا شاکریم که اگر خدا هر مریضی یا دردی میدهد درمانش هم میدهد.مهرفوری زمان امده خدمت به همشریانش هست. نترسیم از این ویروس کرونا.فقط تا میتوانیم دستانمان را بشویم و از هیچی نگران نباشیم. من هر موقع مهرژلاتینی یا مهرلیزری میزنم حتما حتما بعدش دستایم را با اب و مایع شستشو میدم و انشاالله که اتفاقی
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید.نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، ه
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.شایدبرایش دنیاجوردیگری معنی پیدامینمو
گفتی یکم احتیاج به سکوت دارم، یکمم هم زمان. گفتی درمانش تنهایی با کمی دوری‌ست. آخرای تیر بود، مثل بید می‌لرزیدم. چشم امیدم به پائیز بود. آخه گفتی پائیز حالت خوب میشه. گفتم پائیز میای اینقدر همو بغل می‌کنیم و گرمِ هم می‌شیم که زمستون برامون میشه اردیبهشت. یکم گذشت دیدم خبری نیومد. گفتم شاید راهو گم کردی، شاید عطرم دیگه یادت نیست، شاید رنگم از ذهنت پریده. خب از یک جا به بعد خودم هم فهمیدم چرا دلواپسی نگاهم کمک به رسیدنت نمی‌کنه، ولی باز سکوت ک
عشق درمانش فقط باشدخدا واهل بیت/شورسامانش فقط باشد ولاواهل بیت/این جهان اندرمسیرعشق معنامیشود/شیعه هم تاروزمحشرشد وفا واهل بیت/معرفت لازم بودتا وصل برجانان شوی/میرسد بر قلب مومن هم عطاواهل بیت/درکنار حوض کوثر عترت وقرآن رسد/خوش بحال آنکه باشد بادعا واهل بیت/گوهرخوب ولایت رمز ایمان وامان/هست آرامش همیشه درصفا واهل بیت/کشورایران ماشداسوه درروی زمین/دوست دارد رهبرش را بارضا واهل بیت/مژده آل پیمبر مهدی وروز ظهور/میرسد ناگه به عالم آن ندا وا
بوعلی(ابن سینا) در قانون از عشق به عنوان یه بیماری یاد میکنه."""ابن سینا در کتاب قانون خود تعریفی از عشق آورده است ، اما منظور عشق او در آن ، نوعی وابستگی و جذبه ی مالیخولیایی یک انسان به انسان دیگر است . بنابراین ابن سینا در این کتاب ، عشق را نوعی بیماری می داند و به راه های درمانش نیز اشاره می کند . تعریف او در این باره چنین است : " عشق نوعی بیماری مشابه مالیخولیاست که انسان خودش را بدان مبتلا می سازد، بدین طریق که نیکویی و شایستگی برخی صورت ها و ش
امروز روز جهانی اهداء عضو هستش خواستم به همین بهانه یکی از پستهای خودمو باز نشر کنم تا اهمیت این قضیه رو تاکید کنم چون آمار ایران تو این قضیه خیلی پایینتر از متوسط جهانیه و هر روز تعدادی از بیمارهای منتظر اهداء عضو از بین میرن .
مسئله دیگه تو این قضیه بحث فرهنگ سازیه چون عموها یا دایی ها یا خاله ها و عمه هایی رو دیدم که با وجود رضایت فرزند یا همسر فرد مرگ مغزی شده با یه حرف ( طفلکی زنده بودا بجای خرج کردن واسه درمانش دستی دستی کشتنش) کل قضیه رو ز
نحوه دادن قرص به گربه
برای دادن قرص به گربه اول باید مطمئن بشین که اون قرص میتونه همراه غذا مصرف بشه یا خیر میتونین این رو از دامپزشکش بپرسین.
برخی از داروها هم باید با معده خالی مصرف بشن و قایم کردنشون  داخل تشویقی و غذا از جذب دارو جلوگیری میکنه.
قایم کردن قرص داخل تشویقی یا غذامحبوب ترین و راحت ترین روش برای دادن قرص به گربه قایم کردنش داخل یه تشویقی خوشمزه است!
این روش به خصوص برای گربه هایی که به بیماری های پوستی گربه مثل درماتوفیت که درم
امروز می خواهم درباره‌ موضوع بسیار مهم و شایع از انواع افسردگی صحبت کنم، افسردگی سالمندان . این موضوع می تواند عزیزترین افراد زندگی ما را درگیر خود کند. ما با آگاهی از افسردگی سالمندان علایم و راههای درمانش می‌توانیم لحظاتِ زندگی آنها را زیباتر، شادتر، آرام تر و جذاب تر گردانیم.
پیشنهاد میکنیم مقاله افسردگی چیست را حتما مطالعه کنید تا با مفهوم افسردگی بیشتر آشنا شوید.
منبع: افسردگی سالمندان چیست و چه علائمی دارد؟
ادامه مطلب
«ظلمت آشکار (خاطرات افسردگی)» اثر ویلیام استایرن.
یه کتاب خیلی کوتاه در باب افسردگی. ویلیام استایرن در برهه‌ی زمانی خاصی از زندگیش با افسردگی دست و پنجه نرم کرده. توی این کتاب از شروع افسردگیش، علائمش، تجربیاتش و قدم به قدم تا خودکشی پیش رفتن و بعد از اون، درمانش، صحبت کرده. از نویسندگان و افراد موفقی گفته که در دام افسردگی حاد و خودکشی افتادن و از اینکه افسردگی بیماری جدی و حادیه که دست کم گرفته میشه ولی آدم‌های زیادی بهش دچارن..
کتاب خوبی ب
انسان ها به اندازه شجاعت درونشان،بخشنده و به اندازه ترسی که درونشان است بی رحم هستند.
ملاک شجاعت بخشنده بودن است اما بخشنده بودن با احمق بودن تفاوت دارد.
 
 
 
/اگر یگ گرگ زخمی پیدا کردی اول دست و پایش را ببند،بعداً درمانش کن.
/...
برای بچه ی اول معمولا بیشتر مراقبت می کنن . تا صداش در میاد می دُوَن ببینن چی می خواد . تا یه کاریش میشه کل خانواده که هیچ کلِ قوم بسیج میشه تا درمانش کنه . اما بچه ی دوم طفلکی از این چیزا محرومه . نه گریه ش خیلی خریدار داره ( مخصوصا وقتی باباش مشغولِ امیرِ خطیرِ بازی با داداشی هست ) نه وقتی یه مریضی می گیره ما به دست و پا زدن می افتیم ( تلاش خودمونو می کنیم اما نه به اندازه وقتی محمد حسین مریض می شد )
حالا سوال من از شما اینه : چه کسی این وسط مظلوم واقع
تاکید رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خلافت امیر المومنین پس از خود (به روایت اهل تسنن)
ابن ابی عاصم شیبانی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:
۱۱۸۸- ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّی، حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی عَوَانَةَ، عَنْ یَحْیَی بْنِ سُلَیْمٍ أَبِی بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ: " أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی، إِ
مامانم ﻪ ﺧﻂ ﺟﺪﺪ خریده بود، خواست بابامو سورپرایز ﻨﻪﺍﺯ تو ﺁﺷﺰﺧﻮﻧﻪ ﺑﻪ بابام‌ ﻪ ﺗﻮ ﺬﺮﺍ ﻧﺸﺴﺘﻪ sms داد: ﻋﺰﺰﻡ ﺍﻦ ﺧﻂ ﺟﺪﺪ ﻣﻨﻪ :'ll
بابام ﺟﻮﺍﺏ داده بود: ﻓﺪﺍتشم ﺑﻌﺪﺍ ﺑﻬﺖ ﻣﺰﻧﻢ ، ﺍﻦ ﻋﻨﺘﺮ خانوم ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﺰﺧﻮنه ﺯﻝ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ!
یه فاتحه و صلوات برا بابام بخونید مرد خوبی بود
 
کسی که جمله‌ش رو با «نمیخوام جسارت کنم» شروع میکنه، میخواد جسارت کنه و چه بسا  غلطم بکنه حتی.
 
+مامان سرم درد میکنه -گوشیو بزا کنار درست میشه+مام
بیماری جسمی خوبیش اینه نمود خارجی داره میبینیش میشه دردشو بروز داد میشه تنهایی عذاب کشید و هوار زد که مریضم و تمام ضررش فقط برای همون شخص میمونه.  
ولی امان از وقتی که بیماری روحی داشته باشید و روانتون مریض شه نه تنها خود شخص درگیره بلکه توی تربیت کسایی که باهاشون زندگی میکنن باقی میمونه و گند هایی که به روح و روان اون افراد خورده میشه نسل به نسل انتقال پیدا میکنه و گاهی شدت میگیره گاهی هم خفیف میشه و سخت ترین قسمت ماجرا اینجاست که بخوای وجود
هفت برتری امیر المومنین علیه السلام در کلام حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)
حافظ ابی نعیم محدث و عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی حُصَیْنٍ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِیُّ، ثَنَا خَلَفُ بْنُ خَالِدٍ الْعَبْدِیُّ الْبَصْرِیُّ، ثَنَا بِشْرُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْأَنْصَارِیُّ، عَنْ ثَوْرِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ
به نام خدای غریب نواز
امروز قلبم را دل پراز زخمم را با یادتان با زیارتتان آرام کردید
ای شاهزاده رم که شاهزادگی سرزمین پهناور رم برایتان بی ارزش تراز ذره بود و شدید شاهزاده قلب پسر رسول خدا شدید عروس بی بی دوعالم...
چقدر زیباست بانو که بی بی عروسی برای پسرش برگزیند که اصلا مسلمان نیست
اما در مسلمانی گوی سبقت را از زنان عالم ربوده است
شما با عروس بی بی شدن از غریبی درآمدید
بانو دختر بی بی دارد از غریبی میمیرد نگاه مادرانه تان کافیست برای تمام در
آهسته آهسته صدای پای بهار را می شنویم . زمستان عزم رفتن دارد ؛ اگر مجالی دهی این دو صبا هم می گذرد . بهار با تمام هیاهو لباس دشت و سبزه به تن می کند . زیبا تر  از همیشه به زمین می نشیند . 
موسیقی سیال زمان ؛ هر لحظه به گوش می رسد . 
بهار من را ؛ تو را و همه کسانی که با عشق نفس می کشند را صدا می زند . کوش بسپار به آوای طبیعت ؛ بدون شک صداب بهار را می شنوی . 
نفس بکش  با عشق نفس بکش .بگذار زندگی درون ریه هایت به جریان اوفتد . انوقت به هر عاشقی که رسیدی , لبخن
یکی از بیماری هایی  که کمتر به آن توجه می شود، و خیلی ها با آن آشنایی ندارند و تنها کسانی که به این بیماری دچار هستن و یا بااشخاصی که دچار این بیماری اند سر و کله زده اند ؛ نسبت به این بیماری آگاهی و اطلاعات لازم را دارند، لابد کنجکاو شده اید که این بیماری چیست ؟  عارضم به حضور منورتان این بیماری دگر پُل بینی است. بیمار دراین حالت تمام انسانهای اطراف خود را پُلی برای عبور خود و خرش !!! می بیند تا به راحتی و سلامت از آن عبور کرده و به مقصد برس
آمدم تا یک عالمه درباره ی بیست و سه سالگی و جوانه زدن و مریم صحبت کنم. نشد. این روزها نمی توانم منظورم را برسانم. ترجیحم سکوت است. فاطمه می گفت تو نمی توانی منظورت را واضح برسانی و این یک بیماری است. از وقتی پزشکی می خواند ما را مبتلا به انواع بیماری ها می داند. به او نگفته ام که این هم یک نوع اختلال است که ما را مبتلا به انواع بیماری های خطرناک می دانی و مثل گوگل عمل می کنی. تا الان که حرفش را جدی نگرفته بودم اما احتمالا در مورد نرساندن منظورم مبت
شنیده‌ای که می‌گویند: نویسندگی باید ندارد؟! یعنی امکان ندارد که فقط یک قلم باشد و یک دفتر و تمام! دیگر می‌توانی بنویسی! بلکه برای نوشتن، باید یک
حرف نگفته‌ای نیز در نوک زبانت داشته باشی. باید ذهنت آماس کند، ورم بردارد؛ طوری که
مجبور شوی با چند سطر نوشتن و قلم‌زدن، دستمال خنکی بر رویش قرار دهی و درمانش کنی؛ درست عین کسی که لقمه‌ای داغ در دهان دارد و مدام آن را در داخل فضای دهان می چرخاند تا اینکه آن را می‌بلعد و خلاص می‌شود. برای قلم‌زدن ه
از حساس بودن،چربی،پیری یا چروک و یا خشکی پوستتان رنج می برید؟ دوست دارید خودتان درمانش کنید؟ برای این منظور همیشه لازم نیست به یک مرکز خدمات پوست گران برید تا پوستتان درمان خاصی بگیرد، در صورتی که می توانید ماسک های خانگی که از مواد اولیه طبیعی درست می شوند را به صورت انلاین پیدا کنید که احتمالا این مواد را در خانه دارید. در ادامه بخش سلامت پوست و موی نمناک جمع آوری از دستورالعمل هایی از ماسک های خانگی که مطابق با نوع پوست هستند را به طور خلا
به چه می‌اندیشی!
نگرانی بیجاست...
عشق اینجا
و‎ ‎خدا هم اینجاست،
لحظه‌ها را دریاب
زندگی در فردا
نه، همین امروز است!
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه و زیبا
 
یك زن
برای زیبا ماندن
به دوستت دارم های
مردی نیاز دارد
كه هرروز آرام
در گوشش زمزمه كند
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه کوتاه
 
وقتی انسان‌ها همدیگر را دوست داشته باشند، همدیگر را می‌بخشند. اما وقتی دائما مجبور به این کار شوند، از دوست داشتن دست برمی‌دارند...!
 
++++++++++++++++++++
اگه قبلا ۸۰ درصد این جمله اوریانا فالاچی که می‌گه "زندگی جنگی ست که هر روز تکرار می‌شود" رو قبول داشتم، الان ۱۸۰ درصد قبول دارم!.زندگی جنگه و خاطرات تلخ اگه کنترل نشه حکم قوی‌ترین بمب رو داره، بمبی که تَرکِش‌هاش تا آخرهای عمر توو بدنت می‌مونه و روحت رو خسته می‌کنه و ذهنت رو فرسوده و احساساتت رو کِرِخت..اما چون هر زخمی رو می‌شه درمان کرد، خاطرات تلخ هم درمان داره و درمانش اینه که انقدر قوی بشی که دیگه از هیچ سختی‌ای نترسی و نرنجی. اگه قرار ب
مریض شدم. یک ماه هست که از گلودرد و گوش درد و سردرد کارم شده درس خواندن نصفه نیمه، خوردن نیمه نصفه و خواب زیاد. هرچه انتی بیوتیک میخورم اثر نمیکند. همین دو هفته پیش هم فشارم وسط پاساژ شلوغ حافظ افتاد و درازم کردند توی نمازخانه با یک سرم ۱ساعت و نیمه.کل بدنم درد میکند. از دستهایم که دیگر توان حرکت برایش نمانده تا پاهایم که با هر بار تب کردن، سست میشود و مجبور میشوم بنشینم. زانویم هم دردش عود کرده، این کشکک بی صاحاب، دلم میخواهد بگیرمش به فحش. بعد
 
حال زندگی وقتی خوب میشه که اول از همه
خودت هوای دلتو داشته باشی
امشب مینویسم واسه دل خودم
دلی که تو هجوم درد ، درمانش باهاش بیگانست...
هیچ شده دلتنگ باشی
و چاره ای جز اشک ریختن نداشته باشی؟!
نمیدونم چطوره که این حس اینقدر قدرت داره
و من ب این چاره بیچاره دچارم هر شب....!!
چی میشد اگه یکی بود که تو آغوشش هیاهوی جهان رو
سرکوب میکردم و آروم میگرفتم....
ی دوست از جنس احساس ....
همدل و همراه ، پا ب پام تو تموم پیچ و خم
و بازیهای روزگار
یکی مثل خودم ؛ رفیق را
سلامت و سبک زندگی/24- لزوم عبرت گیری قبل از تصمیم گیری در مدیریت سلامت
پس از کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق علیه رزمندگان ایرانی و مردم حلبچه و سردشت، تصوّری که مسؤولان کشور ما داشتند این بود که چون آلمان این سلاح را درست کرده است بنابراین راه درمانش را هم می‌داند؛ برای همین مجروحان را به این کشور اعزام کردند. (1)
غلام دلشاد، جانباز شیمیایی 70 درصدی شیرازی در خاطراتش می گوید: «قرار است یک پزشک آلمانی به بیمارستان بیاید و من و همراهانم را معاینه
حمایت از جمله چین
کمپین حمایت از سازنده جمله چین و روند ساخت
امروز در روند ساخت جمله چین به نتایجی رسیده ایم که ارزشمند هستند و نشان دهنده قدرت برنامه نویسی ایرانی است . با اینکه تماما انگلیسی می باشد اما ایرانی های فارسی زبان در زمینه برنامه نویسی پیشتازند . امیدوارم در این شرایطی که هم باید بیکدیگر کمک کنیم نرم افزار جمله چین من به شما کمک کرده باشد . امیدوار باشید که در نسخه های بعدی این نرم افزار شامل تحولات بسیاری می شود . من خودم به شخصه
سلامت و سبک زندگی/24- لزوم عبرت گیری قبل از تصمیم گیری در مدیریت سلامت
پس از کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق علیه رزمندگان ایرانی و مردم حلبچه و سردشت، تصوّری که مسؤولان کشور ما داشتند این بود که چون آلمان این سلاح را درست کرده است بنابراین راه درمانش را هم می‌داند؛ برای همین مجروحان را به این کشور اعزام کردند. (1)
غلام دلشاد، جانباز شیمیایی 70 درصدی شیرازی در خاطراتش می گوید: «قرار است یک پزشک آلمانی به بیمارستان بیاید و من و همراهانم را معاینه
حمایت از جمله چین
کمپین حمایت از سازنده جمله چین و روند ساخت
امروز در روند ساخت جمله چین به نتایجی رسیده ایم که ارزشمند هستند و نشان دهنده قدرت برنامه نویسی ایرانی است . با اینکه تماما انگلیسی می باشد اما ایرانی های فارسی زبان در زمینه برنامه نویسی پیشتازند . امیدوارم در این شرایطی که هم باید بیکدیگر کمک کنیم نرم افزار جمله چین من به شما کمک کرده باشد . امیدوار باشید که در نسخه های بعدی این نرم افزار شامل تحولات بسیاری می شود . من خودم به شخصه
انگار که این مقاله ی مروری از همون اول آنچنان که باید چنگی به دل خودم هم نزد.اول که برای کنگره ی شیراز فرستادمش و بعد از گرفتن تاییدیه به دلیل مشکلاتی که اون زمان برام به وجود اومد متاسفانه نتونستم به ارائه ی مقاله برسم و گواهی ارائه برامون صادر نشد.بعد از اون که خبردار شدم کنگره ی فوق العاده معتبری در کرمان قراره برگزار بشه چون عجله داشتم مجبور شدم همون مقاله رو برای این کنگره هم ارسال کنم.
متاسفانه امروز بعد از هفته ها چشم انتظاری برای تعمی
از وقتی در حد و اندازه‌ی خودم سینما را شناخته‌ام، سیمرغ‌ها و تحسین‌ها و تحقیرهای جشنواره‌ی فجر خیلی برایم مهم نبوده. دروغ است اگر بگویم اخبارش را پیگیری نمی‌کنم و هیجانش را ندارم؛ اما آن‌قدری که از جوایز جشن نویسندگان و منتقدان سرذوق می‌آیم، برای سیمرغ فجر، بال‌بال نمی‌زنم! ولی این ده روز قول و قرار خوبی‌ست برای سینماگران و خبرنگاران و رسانه‌چی‌ها و مردم؛ که همه‌ی روزشان شود سینما و نقد و بحث. که حتا گاهی رها از قیل و قال دنیا، ده ر
الکترسیته:  الكترسیته انرژی نهفته ای در طبیعت و وجود آن در بعضی از مواد موجود درجهان میباشد این نیرو به صورت های مختلف میباشد و دارای 2 قطب میباشد اما به صورت كلی میتوان الكترسیته را به دوبخش تقسیم كرد الكترسیته ساكن++این حالت از الكترسیته عنصری كه آن را بو جود می آورد دارای قطب مثبت+میشود مانند وسیله پلاستیكی كه بر اثر مالش دارای قطب مثبت میشود یا بدن انسان كه بر اثر برخورد با این گونه اشیاء درای قطب مثبت الكترسیته ساكن میشود فقط زمین تامین
دوره مجردی  با همه عیب هایش ،آدم راحته فقط خودش هست  و خودش ...مثلا اگر صبح تا ساعت ده بخوابی آنقدر برای کسی مهم نیست ،اما وقتی از سینگلی در می آیی یا بقولی رل میزنی ده صبح بیدار شدن میشه یک درد بزرگ ،چون باید برای زندگی آیندمون تلاش کنیم ... و تلاش زیاد مجبورم میکند ساعت شش صبح بیدار شم ...تا چند وقت پیش اصلا برایم مهم نبود شله زرد ،شیربرنج ،حلیم ،آش رشته ،آش دوغ ،چطور پخته میشه اما حالا همه شان را دارم یاد میگیرم همراه با نکات مهمشان که برای مرد
سلام دوستان
من مشکلی دارم که به نظرم اضطراب و استرسه شدیده و دنبال درمانش هستم، و ممکنه خیلی ها این مشکل رو داشته باشن، پس ممکنه این سوالات بدرد بقیه هم بخوره؛ 
من از بچگی تا الان که یه پسر بیست و چند ساله ام خجالتی بودم و اعتماد به نفس نداشتم و ندارم، دوران مدرسه هر روز صبح که میخواستم برم مدرسه یا امتحان داشتم، اشتهام به کل از بین میرفت و باید دسشویی میرفتم چون یه احساس بی قراری داشتم و این قضیه تا الان ادامه داره.
مثلا میخوام برم کلاس زبان ا
ماشین را خاموش میکنم.غرق در آدم ها و تیپ و گوناگونی و تعداد هر دسته میشوم.خیلی وقت است روزی یک نخ سیگار می کشم.میدانم تمام موجودی ام پنج هزار تومن است.یک نگاه به آمپر بنزین می اندازم.بدهکاری ها به ذهنم هجوم می آورند.به هزار نیاز ضروری و‌نیمه ضروری آدم ها فکر میکنم.به علایق ساده و‌ تا رویاها.به این فلسفه که نوع و‌میزان و صفت خرج تو را مشخص میکند نیشخندی تلخ میزنم.به ذات کیثف پول که آدم ها کثیف ترش کردند.سرمایه داری به قلبم نفرت مینشاند.مرفه تا
بعد پست کردن متن قبلی صفحه وبلاگ رو باز کردم و شروع کردم خوندن. اول از همه درباره من رو خوندم. 
جالبه نه؟
اینکه ادم تو یه بازه زمانی تمرکز زندگیش و ادمای مهم زندگیش یه سری افرادن ولی کی از چند سال بعدش خبر داره؟
چقدر میتونه همه چی عوض شه؟
از ازاده و میثم نوشته بودم. نوشته بودم که باارزش ترین ادمای زندگیمن. :))
الان ولی هر کدوممون کجاییم؟
ازاده و نمیدیدم اصلا. ازش خبر هم نداشتم. نمیخواستم قبول کنم دوستیمون واسش تموم شده چون واسه من تموم شده نبود ح
سلام
یک هست که مشکل روحی داره، اما علتش رو نمی دونه، خودزنی میکنه اونم شدید و به خودش آسیب میزنه و سال ها درگیر مسائل روحی میشه، همه کار کرده برای درمانش، از مشاور و روانپزشک گرفته تا طب سنتی و اسلامی. حتی چند سال حالش بد بود که از خونه بیرون نرفته و دانشگاه نتونسته بره. حتی عاشق نماز بوده ولی به حدی حالش بد شده نتونسته نماز بخونه، لحظه ای به جنون میرسه و مدام افکار منفی و آزار دهنده داره .
شاید درگیر نیروهای ماورائی شده باشه، و به اصطلاح طلس
حالم خوب نیست
دلم خیلی شکسته،
نمیدونم وقتی که
دلت بشکنه واقعا چی میتونه حال منو خوب کنه!
شاید فقط زمان
درمانش باشه.
همه اش به این
دلخوشم که به خاطر درد تو قفسه سینه ام رفتم دکتر بهم بگه سرطان دارم با خودم میگم
شاید این دل شکستگیم به خاطر این باشه که راحتتر از این دنیا دل بکنم. فکر میکنم
خیلی راحت میتونم برم چون هیچ دلبستگی به زمین ندارم. این خواسته سالهای قبل من هم
بود شاید الان وقت اجابتش رسیده. خوبه که چیزی واسه از دست دادن نداشته باشی. از
خودم
امشب رفتیم پردیس مگامال برای دیدن سرخپوست. یادداشت در رثای فوق‌العاده‌بودنش باشه برای بعد. بذارید الان یه چیزی رو تعریف کنم: به‌محض شروع فیلم خانم میان‌سالی که دو صندلی با من فاصله داشت، علاوه‌بر روسری‌ش -که قبل‌تر درآورده بود- مانتوی نخی و آزادش رو هم درآورد و با یه تاپ نشست به تماشا. اولش فکر کردم شاید قراره شلوغ‌کاری کنه؛ ولی هیچ اتفاقی نیفتاد و متین و آروم از فیلم لذت برد؛ تموم شد؛ قبل از روشن‌شدن چراغ‌ها، مانتوش رو پوشید و رفت. 
نم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام 
بالاخره انگار قراره این پست های دنبال دار تموم بشه. الان که می خواستم این پست رو شروع کنم رفتم سراغ اولین پست حال خوب، اواخر آذر پارسال بود. داره نزدیک یک سال میشه و من اون زمانی که شروع به نوشتن این پست ها کردم تصورم این بود که نهایتا یکی دوماهه تموم میشن. اون موقع چقدر حرف برای پست های بعدش داشتم و حالا نمی دونم چند نفر هنوز همسر بهشتی رو دنبال می کن. اگه همچنان هستید و اینجا رو می خونید یه رد پایی از خودتون بذارید
با این‌که سریالای دلدادگان و پدر هردوشون افتضاح اند و در بی منطق بودن یکی از یکی بدتراند، اما یک چیزی هست که دلدادگان رو قابل تحمل می‌کنه. چیزی که من بهش می‌گم ادعا نداشتن.
ادعا رو نمی‌تونم تعریف کنم. در مورد پدر این ادعا داشتن بیش‌تر از هرچیزی از این میاد که مثلا حامد و خانواده‌اش خیلی مذهبی و درس اخلاق بده هستن، ولی خانواده‌ای که تو دلدادگان می‌بینیم با اینکه ظاهرا مذهبی‌اند ولی در واقع معمولی و مثل اکثریت جامعه‌اند.
حالا مسئله اصلا
بسم الله الرحمن الرحیم
 
روش‌های درمانی فعلی متداول برای مقابله با ویروس اچ آی وی، مبتنی بر مصرف داروهایی است که موجب مخفی شدن و توقف فعالیت‌های این ویروس می‌شود. اما مشکل اساسی این است که به محض توقف استفاده از داروهای مذکور ویروس اچ آی وی فعالیت‌های خود را به شیوه‌ای تهاجمی مجدداً آغاز می‌کند.
از همین رو، روش‌های درمانی موجود برای مقابله با اچ آی وی باید در تمام طول عمر ادامه یافته و هرگز متوقف نشوند. اما محققان دانشگاه پیتسبورگ، روش
این کتاب قطعا یکی از بهترین کتاب‌هایی خواهد بود که در مورد فرایند تصمیمات و رفتارهای بی‌منطق هر روز انسان خواهید خواند. دن آریلی با قلمی روان و لحنی شفاف و با تکیه بر تحقیقات و آزمایش‌های انجام شده در زمینه اقتصاد رفتاری، به توضیح این موضوع که چرا اغلب اوقات بی‌منطقی بر منطق چیره شده و درصد زیادی از رفتارها و تصمیمات انسان نسبی است حتی در مواقعی که نباید باشد، می‌پردازد و نگاهی عمیق به رفتارهای عجیب و غیر‌منطقی می‌اندازد.
مدیران، مشاور
جسارت و توهین زشت و بی‌شرمانه ابن عثیمین وهابی به حضرت زهرا سلام الله علیها
ابن عثیمین لعنت الله علیه از بزرگان وهابیت در تعلیقات خود بر صحیح مسلم می‌نویسد: 
اللهم اعف عنها، والا فان ابا بكر [...] ما استند الى رای، وانما استند الى نص، و كان علیها ان تقبل قول النبی علیه الصلاة و السلام : " لا نورث، ما تركنا صدقة "، ولكن عند المخاصمة لا یبقی للانسان عقل یدرك به ما یقول او ما یفعل او ما یتصرف فیه، فنسال الله ان یعفو عنها عن هجرتها خلیفة رسول الله صل
عادت داشت مدام برود قبرستان. چند ماهی یکبار، ماهی یکبار، این اواخر هفته‌ای یکبار می‌رفت قبرستان. رفیق از دنیا رفته‌ای داشتیم که غم از دست دادنش برای او هیچ جوره فروکش نمی‌کرد. می‌گویند سوگ از دست دادن یک عزیز اگر بیشتر از شش ماه طول بکشد یعنی باید بروی یک فکری به حال خودت بکنی. بروی پی دوا و درمان. دوا و درمانش این بود که مدام برود قبرستان. سرش را می‌انداخت پایین و آرام آرام طوری که پا روی سنگ قبر عزیز کسی نگذارد راه می‌افتاد سمت قبر رفیقش.
امشب قلبم درد گرفته‌، ببخشید اشتباه نوشتم، دوباره می‌نویسمش: امشب قلمم درد گرفته. سر درد شنیده‌اید ولی تا به حال "قلم درد" به گوشتان خورده؟ چیزی شبیه اسپاسم عضلانی است که در جوهر قلم رخ می‌دهد.
جوهر، گرفتگی پیدا می‌کند. مثل پا که می‌گیرد ولی وقتی قلم بگیرد سر و قلب همه یک جا درد می‌گیرند و اصلا نمی‌شود راه رفت. انگار این قلم خلاصه‌ای از وجودم را درون خودش دارد. ماکتی است از جسم که هر جایش خط بیفتد، از پوست تنم خون بیرون می‌زند.
باورتان نمی
نوروز 99 هم اومد. خیلی خوشحالم که یک 3-4 روزی تعطیلات عید را هوای سالم تری نسبت به بقیه روزها داریم. تاحدی راضی کننده است ، و حال و هوای 4-5 سال پیش رو تداعی میکند.
دیگر اینکه چند روزی هست نمیتوانم فکر این بیمارانی را نکنم که الآن به ویروس کرونا مبتلا شده اند. یک بار فکرم میرود قم و میگویم الآن تو بازار ، چطوری مردم با ترس از پلیس میروند بازار و فکرشون درگیره که یک وقت به دلیل بیماری یکی دیگه دستگیر نشوند . باز یک بار دیگر فکرم میرود سمت نوجوون های ای
 
 
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری...نامه ای دارم من...
که بدستش بدهی...داخل کوچه که رفتی...
درب سوم از چپ...خانه عشق من است...
درب چوبی که به رویش با تیغ...شعری از من...
اینچنین حک شده است..."برسرت گرهمه عالم بسرم جمع شوند"
"نتوان برد هوای تو برون از سر ما"...خواستی در بزنی...
رمز بین من و او چنین می باشد..
"تق تق تق".."تق تق تق".."تق تق تق"
 
بعداز آن لحظه که در کوبیدی...
سرخود بالا کن...وبه روی دیوار...
نقش یک پنجره را پیدا کن...پشت آن پنجره چشمان تری خواهی دید..
که به د
با این‌که سریالای دلدادگان و پدر هردوشون افتضاح‌اند و در بی منطق بودن یکی از یکی بدتراند، اما یک چیزی هست که دلدادگان رو قابل تحمل می‌کنه. چیزی که من بهش می‌گم ادعا نداشتن.
ادعا رو نمی‌تونم تعریف کنم. در مورد پدر این ادعا داشتن بیش‌تر از هرچیزی از این میاد که مثلا حامد و خانواده‌اش خیلی مذهبی و درس اخلاق بده هستن، ولی خانواده‌ای که تو دلدادگان می‌بینیم با اینکه ظاهرا مذهبی‌اند ولی در واقع معمولی و مثل اکثریت جامعه‌اند.
حالا مسئله اصلا
به قاعده‌مندی‌های اجتماعی که در
اثر تکرار منظم و پایدار به وجود آمده‌اند عادت گفته می‌شود. عادتها،
رفتارهایی ناخودآگاه هستند.
به دنیا می آییم ، عادت می کنیم. از بدو تولد
به هر آنچه پیرامونمان وجود دارد عادت می کنیم. به آدمهای پررنگ زندگیمان، به اشیا
دوست داشتنی که کنارمان است. به روز ، به شب، به آمدن ها، به رفتن‌ها، به طلوع، به
غروب، به تمام آنچه اتفاق می‌افتد عادت می‌کنیم و این سخت ترین درد و زخم زندگی
است. چه کنیم با این دردی که درمانی
با واژه ای به نام ِ student of life آشنا شدم .واژه ای که قلبمو آروم میکنه چون من عاشقِ یادگرفتنم .میتونم بگم لحظاتِ عمیقی که حس ِ  لذت اعماق وجودمو پُر کرد وقتایی بود که داشتم چیزی یادمیگرفتم .سر کلاسا ،موقعِ درس خوندن،کتاب خوندن ،پادکست گوش دادن ،با مریضا و ادمای مختلف حرف زدن و بودن کنارِ خودم.و این واژه میتونه یادم بندازه که جهتم باید به چه سمت باشه.
.
امشب شب سومه .شب سومی که آرومم .که دستِ سیاهِ افسرده‌گی از گلوم برداشته شده .ذهنم آرومه .قدمام مح
امروز27 فروردین1399تا امروز دو ماه تمام هست که ما از خونه بیرون نرفتیم فقط دو بار رفتیم در مغازه سر کوچه،تو هم اوایل بهونه دد میگرفتی اما دیگه یادت رفته،گاهی غصه میخورم،بیشتر وقتام بیخیال و شادم،یه خوبی هست اونم اینکه تو عادت کردی به گوش کردن آهنگ های فوق العاده شاده دهه60 مخصوصا آهنگ معین برای دیدن تو بی قرارم،روزای اول که میگفتی فقط این رو بزاریم رو تکرار و خودتم باهاش میرقصیدی،و من و بابا رو هم وادار به رقص میکردی و همین باعث شادی بیشتر میش
یهو به خودت میای و میبینی کنار یزدانِ یک ساله واستادی و گیجِ گیجی. هارت ریت و رسپیریتوری ریت و فشار خونش و تبش رو چک کردی و نمیفهمی اینا الان نرماله، کمه، زیاده، چیه. یه مامان بی قرار داری با یک عالمه سوال و یه جوجه بیحالِ خواب یا در حال گریه که نمیگه چشه. بله! اینجا اطفاله. همه چی فرق کرده. شرح حال بچه رو باید بگیری، مامانش قبل بارداری، قبل تولد، حین تولد، بعد تولد رو باید بگیری. هجوم بیماری هایی که تظاهراتش فرق کرده، درمانش فرق کرده، دوز دارو ه
    شاید برایتان پیش آمده باشد که افکاری مزاحم به ذهنتان هجوم آورده باشد، مضطرب و مشوشتان بکند و توانایی کار کردن را از شما سلب بکند به راحتی از این احساسات نگذرید، در پی درمانش باشد تا زندگیتان را مختل نکند.             یادم هست و قتی کودک بودم با وجود اینکه در مورد درس و مدرسه اندکی مضطرب میشدم مشکل دیگری نداشتم . در دوره دبیرستان هم به غیر از اول دبیرستان بقیه سال ها با خوبی و خوشی گذشت بدون آنکه مضطرب شوم یا برای رفتن سر امتحان غش کنم! تا دو
خانمی از اقوام نزدیکم مدتهای زیادی درگیر عفونت واژینال بود و به واسطه ی مشاوره هایی که برای درمان از من میگرفت درجریان بیماریش بودم...قبلا چند نوبت تحت نظر متخصص زنان دارو مصرف کرده،موقتا بهبود یافته اما مجددا دچار عود میشد.من هم با توجه به شرح حالی که از نوع ترشحات میداد دو سه نوبت براش درمان شروع کردم و پاسخ به درمانش اما به روال قبل بود...بهبودی موقتی...
آخرین باری که با زن صحبت کردم از استیصال گریه میکرد...از شدت ترشحات که به گفته ی خودش مثل
با سلام و عرض ادب
امروز سی ام مردادماه است. و مدتی است که مطلبی نگذاشته ام.
صبح 13 مردادماه با خانواده به سمت یزد حرکت کردیم. اولین مسافرت طاها به حساب می آمد. برای دیدن داداش علیرضا و انجام چند کار عازم شدیم.
 
صبحانه را در مسجد شکر خوردیم.
 
پس از صرف صبحانه به راه افتادیم و حدود 10 صبح یزد بودیم.
برای اولین بار بود که شخصا در یزد رانندگی می کردم.
عصر همان روز به دکتر رفتم برای درد و نفخ معده چند ماهه ای که داشتم و دکتر گفت چیزی نیست و از استرس است و
چهره ای دیگر از بحران تحت عنوان ((ابربحران کرونا))، با تاثیر گذاری مستقیم بر تک تک افراد ساکن کره زمین توسط خط دهی علمی و عملیاتی حاکمان دیکتاتوری نوین آمریکا ، در حال حاضر بوقوع پیوسته است! یک ابربحران ، در طول چند دهه و به شکلی تدریجی و آهسته ، تحت نظر مراکز  تحقیقات میکروبی حاکمان دیکتاتور ابرقدرت و منافع جو و سلطه طلب آمریکا با اهداف و ماموریت هایی که از این پس ، شاهد شکوفایی آن ، خواهیم بود ، اتفاق افتاده است! از نشانه های بارز دست ساز بود
فیزیوتراپی |کارش چیه؟چطور پاره میشه و اگه پاره بشه درمانش چیه؟مینیسک ی ساختار غضروفی در زانو هست که هم در قسمت داخلی و
هم در قسمت خارجی زانو وجود داره،کارش پخش مساوی وزن و نیروهای

وارد شده به تمام سطح زانو هست.پارگی مینیسک بیشتر در ورزشکارا
اتفاق میوفته اما بر اثر پیری و خشک شدن مینیسک احتمال پارگی بالا میره،
پارگی مینیسک به دنبال چرخش زانو انفاق میوفته که سه حالت داره حالت خفیفش
که بعد از چند روز ورم و درد به حالت طبیعی بر میگرده در
فیزیوتراپی |کارش چیه؟چطور پاره میشه و اگه پاره بشه درمانش چیه؟مینیسک ی ساختار غضروفی در زانو هست که هم در قسمت داخلی و
هم در قسمت خارجی زانو وجود داره،کارش پخش مساوی وزن و نیروهای

وارد شده به تمام سطح زانو هست.پارگی مینیسک بیشتر در ورزشکارا
اتفاق میوفته اما بر اثر پیری و خشک شدن مینیسک احتمال پارگی بالا میره،
پارگی مینیسک به دنبال چرخش زانو انفاق میوفته که سه حالت داره حالت خفیفش
که بعد از چند روز ورم و درد به حالت طبیعی بر میگرده در
دیروز می‌خواستم بیام یه عالمه غر بزنم. یه چیزایی هم نوشتم ولی منتشر نکردم. ولی الان می‌تونم با حال و لحن بهتری بنویسمش.
قضیه اینه که من آدم کمرویی‌ام. تو برقراری ارتباط با آدمای جدید، برام سخته شروع کننده باشم. زنگ زدن یا رفتن به صد جا و پرس‌وجو کردن درباره‌ی پروژه‌م که دیگه هیچی. و تو این چند روز درگیر جفتشم!
تو آزمایشگاه بیشتر بچه‌ها سرشون بیش از حد تو کار خودشونه. قطعا انتظار ندارم بیان باهام گپ بزنن یا سوال‌پیچم کنن که داری چی کار می‌
همیشه جایگاه برام مهم بود
اونقدری که ته ذهنم به این فک میکنم که اگه قرار باشه یکیو بکشه کیو میکشه
منو یا اونو
شاید این افکار یکم سادیستیک باشه ولی خب هست و من الان ذهنم درگیر این قضیه ست و بقیه ی متن اصلا هیچ ربطی نداره و شایدم داره و قطعا داره :)
امروز لام به میم (عه چه جالب که اسم این دو تا خواهر اینجوری شروع میشه) میگفت که الف گفته بابام منو تو بچگی میزده و داشت به میم توضیح میداد که روان‌درمانی باعث میشه مسائل کوچیک تو ذهن آدما بولد و بزرگ بشه
دوری و دوستی،
در مورد این ضرب المثل معروف چه میدانید
 
راستش من به این
ضرب المثل نه تنها هیچ اعتقادی ندارم بلکه عامل تخریب روابط خانوادگی و دوستانه و روابط
اجتماعی می دانم .
روابط مثبت و گرم
و صمیمی و به دور از منفی بافی و منفی گرایی سختی های زندگی را از بین می برد در یک
جمعی صمیمی و با نشاط اشتهای بهتری برای غذا خوردن داری ، غذا بهتر هضم می شود ناراحتی
های روحی روانی تقریبا از بین می رود همه از مشکلات هم،  خبر دارند و مشکلات بهتر و راحت تر حل و ف
سلام، دوره افسردگی داره خوب پیش میره وسعی میکنم با این حس کنارنیام و درمانش کنم، دیروز اولین جلسه مشاورم بود تونستم ارتباط خوبی با مشاورم بگیرم، و اروم نشدم چون قرار بر اروم شدن که نیست قرار بر درمان شدن هست، ومشاورم حرف خیلی خوبی زد گفت ببین نوستال اگر میخوای رابطه قبلیت رو از سربگیری و اونو اصلاح کنی من نمیتونم کمکت کنم! و این حرفش خیلی خوب بود چون منم نمیخوام این کارو کنم  مهمترین مساله یه رابطه اینه نخوای کسی رو عوض کنی، شرایط مالی و اجت
امروز اینقدر کرخت و خسته و بیجونم که نگو. نمیدونم چجوری باید حالمو توصیف کنم. یجور بی حسی کل بدنمو گرفته. اگه بخوام کمی حسم رو ملموس کنم بدنم انگار تمامش خواب رفته و هراز گاهی گزگز میکنه.دلم میخواد یه کشو قوس جانانه به بدنم بدم. شاید تا شب بهتر بشم نمیدونم اما بیش از حد هم خوابم میاد. شاید باید بهش اگاه باشم اما تا نمیفته اگاه نمیشم. شایدم دارم چرت مییگم. شاید تا شب بهتر بشه همه چیز. به هر حال هرجوری که شده باید شروع کنم خیلی عقبم و اگه امروز با
چند تا کانال توی یوتیوب هست که من خیلی دوسشون دارم و نوتیفیکیشنشون رو فعال کردم تا هر وقت پست جدیدی میذارن بهم اطلاع بده.
 
اولی کانال What If هست. من واقعا از پست هاش لذت می برم. مخصوصا لحن صحبت گوینده ش. محتواش اینجوریه که گوینده یه حالت تخیلی از مسائل علمی رو در نظر میگیره و عواقبش رو پیش بینی می کنه. مثلا چه اتفاقی می افتاد اگه گوشی های هوشمند در دهه ی 60 اختراع می شدن؟ لحن گوینده خیلی با نمک و هیجان انگیزه و مجبورت میکنه تا آخرش رو گوش بدی. همینط
در بخش دوم «بریده‌هایی از کتاب‌های برگزیده» باهم ده بخش از ده کتاب مختلف و زیبا را مطالعه خواهیم نمود، که اگر خوشمان آمد، کتاب را دانلود یا خریداری کرده و از خواندنش لذت ببریم.
جهت مشاهده بخش اول کلیک کنید.
هیچ‌وقت امیدت را از دست نده، شاید آن زمان که امیدت را از دست می‌دهی دو ثانیه قبل از خوشبختی باشد...اثر؛ کمی قبل از خوشبختینویسنده؛ انیس لودیگنو
نمی‌تواند هنرمند بشود.کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده،کسی که از سرما نلرزیده،کسی که شب تا سحر
به شدت حوصله نوشتن ندارم. تنها چیزی که الان حوصله شو دارم اینه که تنهای تنها و بدون هیچ وسیله ی الکترونیکی راه بیوفتم برم یه شهر نزدیک و کنار دریا یه اتاق بگیرم و تا میتونم در ارامش بخوابم .
دیروز کلی با دختر عمه درد و دل کردم. خیلی خیلی. بهم گفت انقدر فشار نیارم به خودم و اگه به احتمال خیلی خیلی خیلی زبونم لال کم نتونستم باز هم قبول بشم یه رشته ی دیگه برم. دختر عمه جزو محدود افرادیه که میدونم از روی علاقه ش به من اینو میگه. بهم گفت هیوا بعدش خیلی
در بخش دوم «بریده‌هایی از کتاب‌های برگزیده» باهم ده بخش از ده کتاب مختلف و زیبا را مطالعه خواهیم نمود، که اگر خوشمان آمد، کتاب را دانلود یا خریداری کرده و از خواندنش لذت ببریم.
جهت مشاهده بخش اول کلیک کنید.
هیچ‌وقت امیدت را از دست نده، شاید آن زمان که امیدت را از دست می‌دهی دو ثانیه قبل از خوشبختی باشد...اثر؛ کمی قبل از خوشبختینویسنده؛ انیس لودیگنو
نمی‌تواند هنرمند بشود.کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده،کسی که از سرما نلرزیده،کسی که شب تا سحر
یکی از تیغه های چرخ دنده هستم و تغییر شکل دادم به طوری که شبیه دیگران نیستم یک پالس در این چرخه ایجاد کرده ام روزانه های ما گذشته ای ، تزریق شده است هیچ چیز وجود ندارد یعنی آن کلمه پنهانی که اگر نوشته شود ، وجود پیدا میکند .
به من توجه کنید که دیر یا زود من را خارج میکنند یا تعمیر ولی : یک سیاره بدون زندگی یعنی چه لطفی ؟
اشکم را با ناخن شکافتم ، جوانه ی جوان رویای پرواز معتبر ، برای با سلابت شدن دارد ، باز آمدم ولی این بار با آ کلاه دار و کلاهی سرم
یکی از تیغه های چرخ دنده هستم و تغییر شکل دادم به طوری که شبیه دیگران نیستم یک پالس در این چرخه ایجاد کرده ام روزانه های ما گذشته ای ، تزریق شده است هیچ چیز وجود ندارد یعنی آن کلمه پنهانی که اگر نوشته شود ، وجود پیدا میکند .
به من توجه کنید که دیر یا زود من را خارج میکنند یا تعمیر ولی : یک سیاره بدون زندگی یعنی چه لطفی ؟
اشکم را با ناخن شکافتم ، جوانه ی جوان رویای پرواز معتبر ، برای با سلابت شدن دارد ، باز آمدم ولی این بار با آ کلاه دار و کلاهی سرم
در را آرام باز می‌کنم. روی صندلی کنار دکتر می‌نشینم.
دکتر می‌گوید: بفرمایید، چه مشکلی دارید.
هنوز دهان باز نکرده، شروع به نوشتن می‌کند. کمی متعجبانه می‌پرسم: آقای دکتر من که هنوز چیزی نگفتم.
- نه چیزی نیست، بسم الله بود، شما ادامه بده.
- بله آقای دکتر، من یک مشکل خیلی اساسی دارم و هر روز باهاش دست و پنجه نرم می‌کنم.
باز دارد می‌نویسد، جوش می‌آورم، می‌پرسم: عه آقای دکتر شما هنوز داری می‌نویسی.
- نه شما بفرمایید، من دارم خط موازی می‌کشم تا مر
هفت هشت کیلومتری نجف ایستادیم برای نماز. وارد خانه ای شدیم. من حالم خوب نبود ... هنوز اضطراب تصادف چند ساعت پیش را داشتم. نه برای خودم، اضطرابی که به جانم بود برای پدر و مادر بود. زن عربی به استقبال مان آمد. دیوار های خانه کاهگلی بودند. من گوشه ای نشستم. زن عرب هم آمد و کنارم نشست. کمی حرف زد. درست نفهمیدم. مهمان های بعدی هم آمدند و او باز رفت به استقبال. بعد دوباره برگشت و باز هم آمد کنار من. نمی‌دانم چرا از بین آن همه آدم، بدحال ترین را انتخاب کرده
 
سلام من به تو  یا صاحب الزمان مهدی (عج )
فـدای آن قـد رعنای مـه نشان مهدی (عج )
 
چو یاد روی تو اْفتم سرشکـم از دیده              ز دوری رخ خـوبت شود روان مهدی (عج )
تو رهنمای غریبــان به هـر بیابـانی              اگر که گم بشود  ره  به کاروان مهدی (عج )
اگر چه روی زمینـی و بین ما هستـی              وجود تو ، بُود  از   اهل آسمان مهدی (عج )
در انتظار ظهورت دلــم به تنـگ آمد             نه من که منتظرت مردم جهان مهدی (عج)
فسـاد و ظلـم گرفتـه تمـا
 
امروز وضعیت فوق العاده بود تو بیمارستان، ملاقات ها  کاملا ممنوع، کد 55 اعلام میکردن برای شستن دست ها، گفتن از روزهای بعد معلوم نیست بشه همراه هم راه بدن که به نظرم چرت میگن، نمیشه راه ندن.
 
تو این وضعیت اونها هم از راه دور رسیدن و باز خدا رو شکر که آخر وقت بود و نگهبان مرام کشی کرد و اجازه داد یکی یکی برن بالا.
حالا تو همین بدو بدوهای بالا و پایین بردن اینها، فهمیدم تب 38 درجه کرده. گاز نخی گرفتم خیس کنم بذارم رو پیشونیش و همزمان پیگیر که دکتر ع
درمان کیست مویی عفونی شده معمولا شامل برش آبسه و تخلیه چرک از آن و گاهی جراحی به منظور برداشتن کل ناحیه عفونی میباشد. التیام زخم جراحی ممکن است چند ماه به طول انجامد، زیرا زخم باید از عمق ترمیم شود.
کیست پیلونیدال یا کیست مویی از وجود یک کیسه کوچک پوستی حاوی مو در قسمت پایین کمر، در فاصله بین دو باسن و کمی بالاتر از مقعد ایجاد می شود. این حفره که ممکن است اندازه ای به قطر یک الی چند سانتیمتر داشته باشد، گاهی چیزی بیش از یک فرورفتگی حاوی چند موی
از اون عکسا که دارم از بچه ها امتحان می گیرم و مثه عقاب زیر نظرشون دارم(: بعد مریم اینا تازه ار خواب بیدار میشن و تو مجمع شروع می کنن به حرف زدن. منم با ارسال عکس اعلام حضور می کنم و می گم ساکت شین دارم امتحان می گیرم! و این روند اکثر روزایی که امتحان می گیرم تکرار میشه.
حقیقت اینه که من از اون آدمام که معتقدم تقلب کردن همون اندازه که می تونه منفی باشه، تاثیر مثبتم داره. به ندرت پیش اومده از بچه ها تقلب بگیرم. چون قبل از شروع امتحان براشون خط و نشون
کافیه ۳ واحد الگوریتم یا درس‌های مرتبط با الگوریتم رو پاس کرده‌باشید، یا نه... کافیه در حد دو سه جلسه، سر کلاس الگوریتم یا درسی که با الگوریتم مرتبطه رفته باشید تا بدونید یکی از اولین کارها تو این شاخه، حساب کردن حالت extreme عه. یعنی میاید بدترین و بهترین حالت ممکن رو برای یه الگوریتم در نظر می‌گیرید و بعد با یه روش‌هایی محاسبه می‌کنید که این الگوریتم به طور متوسط تو چه زمانی اجرا میشه یا چقدر حافظه اشغال می‌کنه و از این حرفا.
بذارید یه مثال
* این مقدمه برای اون دسته از افرادیه که آن فرانک رو نمی شناسن. آن فرانک دختر یهودی نوجوانی بود که همراه خانواده اش و چند یهودی دیگه برای دو سال طی دوران جنگ جهانی در یک مخفیگاه به نام "ساختمان ضمیمه سری" زندگی می کرد و طی این دو سال ارتباط مستقیمی با دنیای بیرون نداشت. آن فرانک طی محاصره ساختمان ضمیمه توسط نازی ها کشته شد و بعد از مرگش، خاطراتش تحت عنوان "خاطرات یک دختر جوان، آن فرانک" منتشر شد.
مرسی از هوپ که منو دعوت کرد به این چالش دوست داشتنی
داوینچی در زمان خودش نوآور بوده
با این حساب فکر می‌کنم که خود خواهانست که من زنده ام به تفسیر دیگر معتقدم از حقی بهره‌مندم که از آن من نیست ، نشسته بودم و با هر چشم به صورت جداگانه یک انگشت را نگاه میکردم چه اختلاف نظری در خوده ، خودم دارم ! رفته رفته با سینه ستبر از صدای سکوت پا به آغازی این وادی گذاشتم ، تظاهر کاری بود که به دلیل ترس انجام دادم ، از همین رو با ظاهری فهمیده ، ناگریز به منازعه ندیدهایم رفتم ، گویا تمام این انرژی بابت فقر فهمم بو
چند روایت در حرامزادگی دشمنان اهل بیت علیهم السلام (به روایت اهل سنت عمری)
١- ابن الجزری عالم بزرگ اهل سنت عمری روایت کرده است:
أخبرنا الامام العلامة شیخ الاسلام أبو العباس أحمد بن الحسن الحنبلى القاضى‌ فى جماعة آخرین مشافهة، عن الامام القاضى سلیمان ابن حمزة الدمشقى‌ أخبرنا محمد بن فتیان البغدادى فى كتابه، أخبرنا الامام أبو موسى محمد بن ابى بكر الحافظ، أخبرنا ابو سعد محمد بن الهیثم‌ أخبرنا أبو على الطهرانى، حدثنا أحمد بن موسى، حدثنا على
به سختی درس میخونم و از شرایط راضی نیستم.نمیتونم بین اینکه واقعا خوب نمیخونم یا خوب میخونم ولی ایده آل گرایی افراطی ناراضی نگهم میداره افتراقی قائل بشم...صبح ها اما ساعت پنج صبح و وسط تاریکی که هیچ ردی از سپیده نداره_سیاه سیاه_بیدار میشم،دست و صورت شسته و چای هل دار درست کرده میشینم پای کتاب که قبل از درمانگاه دو ساعتم را چوب خط بزنم.
درمانگاهم هنوز به نسبت روستاهای اطراف شلوغه...حداقل شنبه ها که اینطوره...اگر از مریض دیدنم بپرسید میگم همونطور
مرد پیری دختر جوانی رو در آغوش گرفته. صدای ناقوس کلیسا میاد. دختر و ترک میکنه و میره سمت خونه معشوقش که حالا همسرش رو از دست داده. بهش میگه پنجاه و یک سال و نه ماه و چهار روز منتظر این فرصت بودم. زن با عصبانیت طردش میکنه. فیلم برمیگرده به گذشته.
پسر و دختر کم سن و سالن. پسر پستچیه و وقتی نامه برای اون خونه می بره دختر رو می بینه. توی یک نگاه عشق بینشون پدید میاد. پدر دختر، اول پسر و تهدید میکنه و بعد دختر و دور میکنه. پسر با خودش عهد میکنه که تا ابد ع
درمان شقاق با لیزر یک درمان سرپایی، بدون بیهوشی و درد و خون ریزی است که با بی حسی موضعی به راحتی درون مطب انجام می‌شود و به عنوان بهترین روش درمان شقاق مورد استفاده قرار می‌گیرد. فرد مبتلا میتواند بلافاصله بعد از درمانش به محل زندگی یا کار خود باز گردد، بدون اینکه نیاز به پانسمان و بستری شدن در منزل را داشته باشد. 
بی شک عدم نیاز به بستری و گذراندن دوران نقاهت، باعث استقبال بیماران و پزشکان از این روش شده است. در این روش توسط لیزر عضله مقعد
-خداحافظ دکتر واتسون.
-خداحافظ مایکرافت.
مایکرافت درحالی که می خندید،جان و شرلوک را ترک کرد و از اتاق گرم خیابان بیکر پا به دنیای یخ زده و برفی بیرون گذاشت.جان هم می خندید ولی شرلوک با حالتی قهرآلود و آزرده خاطر بر بروی صندلی همیشگی اش نشسته بود و زانوانش را در بغل گرفته بود.جان شروع به صحبت کرد:
-باورم نمی شه تو هم یه زمانی یه بچه ی نق نقو بودی.واقعا به خاطر موهای مایکرافت بهش حسودیت می شد.
-نه.همه ی این چیزهایی که مایکرافت گفت چرند بودن.همه شون
 
آقا سیّد مجتبی علمدار را خیلی اتفاقی شناختم. زمستان بود. برای خریدن نوار یکی از مداحان به نمایشگاهی که در شهرمان دایر بود رفتم. نوار حضرت ابوالفضل (علیه السلام) آن مداح را خواستم.
فروشنده نواری به من داد با عنوان شهید علمدار. چون آقا ابوالفضل (علیه السلام) هم علمدار بودند فکر کردم همان است و خریدم.
وقتی آن را در خانه گوش دادم متوجه شدم مداحی ناشناس برای خانم حضرت رقیه (علیها السلام) می‌خواند.
از آن‌که نوار اشتباهی خریده بودم دمق شدم. ولی با ا
آقا سیّد مجتبی علمدار را خیلی اتفاقی شناختم. زمستان بود. برای خریدن نوار یکی از مداحان به نمایشگاهی که در شهرمان دایر بود رفتم. نوار حضرت ابوالفضل (علیه السلام) آن مداح را خواستم.
فروشنده نواری به من داد با عنوان شهید علمدار. چون آقا ابوالفضل (علیه السلام) هم علمدار بودند فکر کردم همان است و خریدم.
وقتی آن را در خانه گوش دادم متوجه شدم مداحی ناشناس برای خانم حضرت رقیه (علیها السلام) می‌خواند.
از آن‌که نوار اشتباهی خریده بودم دمق شدم. ولی با این
 
 
زندگینامه شهدا را که نگاه می کنیم داستان ها و اتفاقات زیادی هستند که خواندن آنها برای ما می تواند جالب باشد.  گوشه هایی از زندگی چند شهید را باهم می خوانیم.  
 
 
 
از نوجوانی سردار شهید سید حسین علم الهدی
14 سالش بود که ساواک دستگیرش کرد، انداختنش توی بند زندانیان نوجوان بزهکار. فکر می کردند اینجوری از راه به در میشه و دیگه کار انقلابی نمیکنه. توی زندان نوجوونای بزهکار اذیتش می کردند اما سید حسین با صبر و حوصله سعی کرد هدایتشون کنه. بعد
❓برای تقویت اراده و رهایی از تنبلی باید چیکار کرد؟!
پاسخ
سوره مبارکه شرح، در صدد شرحِ همین موضوع هست؛ آنچه در ادامه خواهد آمد از این سوره + برآیندی از آیاتِ قرآن + تحلیلِ عقلی استفاده شده. برای تقویتِ اراده جهت رسیدن به موفقیت ها این راهکارها رو مدنظر داشته باشیم:
1. برای حلِ هر مشکلی اول باید آسیب شناسی کرد. دلیلِ بی اراده گیِ ما یا تنبلیِ ما در عرصه تحصیل، اشتغال، عبادت و فعالیت های فردی اجتماعی چیه؟ اینه که نا امیدم؟ یا کارهام سنگینه؟ یا ا
+ دچار سر دردی شدم که نمیدونم از کی شروع شده و درمانش چیه
+ هزارتا دلیل هست و شاید هر هزارتا دلیلشه 
+ خوندن کتاب هم چندان کمکی نکرد، چه بسا سردرگمی این کلاف زندگی رو بیشتر میکنه، هی استدلال جدید، هی دیدگاه جدید ولی تناقض اصلی سر جاشه، هدفی نیست که نیست لاکردار... 
+ ما چی داریم که خدا (اگه باشه و این خدایی باشه که به خوردمون دادن) بهش افتخار کرده، ما از حیوان هم بدتریم، آره خوب هم قاطیمون هست همونطور که توی حیوانات هم استثنا هایی هست، شاید ام من

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها