نتایج جستجو برای عبارت :

اما کار بیشتری از دستت برمیاد؟

سلام گلشید خانم
الان که این نامه به دستت میرسه نمیدونم چه سالی و چه روزیه، از اونجایی که من یکم دیر جنبیدم و خیلیا از این ماشین نامه رسان استفاده کردن و طفلی دیگه خیلی بهش فشار اومده و دچار مشکل شده و معلوم نیست کی نامه رو به دستت برسونه به خاطر همین منم یه نامه ی کلی نوشتم برات که هروقت به دستت رسید به دردت بخوره.
خب میخوای بدونی من کیم؟
ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید میثم ابراهیمی به نام از دستت
Meysam Ebrahimi - Az Dastet
ترانه و موزیک : نوید بهبودی ؛ تنظیم : فتاح فتحی
+ متن ترانه از دستت از میثم ابراهیمی
ماه منی دور میزنی قلب منو / لجبازی نکن خواهشا هیچ جا نرو
اخلاقم بده ولی دلم صافه / ولی دل تو بی انصافه

ادامه مطلب
حضرت ابوالحسن ع فرمود  اگر دراین دستت. چیزی باشد وبتوانی  بان دستت نفهمانی بکن یعنی رازت را از خواص اصحابت پوشبده دار راوی گوید مردی نزد انحضرت بود واز فاش ساختن رازبمیان امد حضرت فرمود زبانت رانگهدار تا عزیز شوی و مردم را بافسار گردنت مسلط مساز که ذلیل گردی  حدیث امام صادق ع ،فرمود همانا امر ما پوشیده ودر پرده  پیمانست همان پیمانی که خدا و پیغمبر و ایمه صلوات الله از مردم گرفته اندکه راز مارا از نا اهل نهان دارند پس هر که ان پرده را علیه ما
آقا این گوشی های اندروید واقعا رو مخه مثلا  میخوای یه پیامو ارسال کنی میزنی ارسال نمیشه ولی یه پیامو نمیخوای ارسال بشه دستت میخوره کنارش ارسال میشه میخوای یه برنامه رو ارسال کنی ده بار میزنی روی برنامه باز نمیشه ولی یه لحظه دستت میخوره رو صفحه ده تا برنامه باهم باز میشه چرا  ؟:/
قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟صیدت دوباره به دریا برگشت..؟غمت نباشد چون خدا با ماست !هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !بگو خدا با ماست.اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم
دانلود آهنگ آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه خوب میدونستی که جونم به جون تو بنده | دانلود اهنگ
Ahang akh che dardaei keshidam az dastet divone
آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه؛ خوب میدونستی که جونم به جون تو بنده | دانلود اهنگ
موهامو زدم؛ یادِ دستات تو موهام خفه ام میکرد! /// بهم میاد /// جلو آینه دیدم خودمو؛ بد نشدم زیاد /// اون لباسی که تو دوست داشتی، نپوشیدم /// دیگه عکست نیست؛ رو صفحه ی گوشیمم /// آخه یه آدم چقدر میتونه؛ بشه بی رحم؟ /// آخ چه دردایی کشیدم؛ از دستت دیوو
دانلود آهنگ جدید میثم ابراهیمی از دستت
Download New Music Meysam Ebrahimi Az Dastet
آهنگ جدید میثم ابراهیمی بنام از دستت
ماه منی دور میزنی قلب منو لجبازی نکن خواهشا هیچ جا نرو
اخلاقم بده ولی دلم صافه ولی دل تو بی انصافه نگو حسی که بهت دارم حقیقت نیست لافه
 
 
 
دانلود آهنگ با کیفیت 320
 
متن آهنگ از دستت
 
آهنگ های میثم ابراهیمی
گفته بودم بی تو میمیرم ولی اینبار نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه
هرچه گویی دوستت دارم بجز تکرار نیست
خو نمیگیرم به این تکرار طوطی وار نه
تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر میکنم خواهش ولی اصرار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
میکنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
سخت میگیری به من با این ه
گاهی اینطور می شود. حتی بعد از رابطه های بلند مدت. حتی بعد از اینکه دوستانت مثل خانواده شده اند. مثل خواهرانت. حتی بعد از اینکه آنها و زندگی شان جزئی از دغدغه های ثابت زندگی ات هم شدند، باز گاهی کاری از دستت برنمی آید. گاهی فقط می توانی نظاره گر شرایط بدشان باشی، ناراحنی شان گوشه ذهنت باشد، تمام وجودت گوش شود برای غصه هایشان یا اصلا نشنیده و ندانسته، غمخوار باشی. اما کار دیگری از دستت ساخته نیست. قدمی برای بهتر شدن شرایطشان نمی توانی برداری. ال
پیوسته میگی جداشیم بهتره و ازم میخوای که همدستت هم بشم. ازت میپرسم چرا و چند دلیل منطقی و احساسی میاری. آخر دست هم میگی برو دنبال زندگیت و اگه جدا بشیم ضربه کمتر میخوریم. من که میدونم به خاطر من میخوای تن به این جدایی بدی، اما خیال کردی، من راحت به دستت نیوردم که راحت از دستت بدم. میخوام تا ابد و تا همیشه کنارت باشم؛ با هر شرایطی و با هر محدودیتی. میخوام اینقدر واست خوب باشم که همیشه بهم تکیه بدی، میخوام بدونی من همیشه کنارتم. میخوام بدونی تا اب
دستت را روی کافکا میکشی، اشک هایت حیران مانده اند که روی دردهای کدام یک ببارند، یک طرف کاغذهای مچاله ‌شده و دفترخاطرات لخت، طرف دیگر تکه های ورق های سیاه.
‌دستت روی کافکا خشک شده. این یکی را خیلی دوست داشتی. این را نگو! ببین! آن را بالاتر را کامو چسبانده ای. من هم نمی‌دانم  کی اشک هایت می ریزد، اما جایی بین صدای فرهاد و فرخزاد  سیاهی روی صورت کافکا پخش می شود.
آنقدر می مانی تا مطمئن شوی که نور رفته است و برای کسی می نویسی
 " کاش آن روز از پل پایی
برای یکشنبه آینده وقت مشاوره گرفتم.
هم اون هم خودم خیلی عجله داشتیم که زودتر جور بشه ولی اون سه شنبه نمیتونست بیاد و افتاد هفته بعد. از این که عجله رو توش میبینم خوشم میاد. معمولا با آدمای خون سرد مثل خودم برخورد میکردم همیشه.
+هنوز برام عجیبه. چرا آدم باید تو خواستگاری انقدر درباره مقالات چاپ شده و مفاخرش حرف بزنه:/ و بدتر اینکه چرا باید بپرسه شما چند تا مقاله دارید؟ 
ذهن رشته های مهندسی انگار خط کشی شده س!! واقعا اکثرا ی مدل خاصی ان!
ول بده بابا
دانلود آهنگ ایوان بند بری که برنگردی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بری که برنگردی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , ایوان بند باشید.
دانلود آهنگ ایوان بند به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Evan Band called Beri Ke Barnagardi With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه ایوان بند به نام بری که برنگردی
میگه میخنده باهات از عشق چی بگم برات با پنبه سر میبره این عشقصد بارم بری به باد باز قلبت تا عشق بیاد
بعضی جدایی‌ها را نه جایی ثبت می‌کنند نه شاهدی دارند و نه کسی متوجه‌شان می‌شود. تنها می‌شوی، تنهاتر می‌شوی، می‌شکنی، خرد می‌شوی، از بین می‌روی بدون اینکه کسی بداند، کسی بفهمد، بدون اینکه جایی ثبت شود یا امضایی از کسی گرفته شود. تو خسته می‌شوی، سرخورده می‌شوی، ترک می‌کنی بدون اینکه حلقه‌ای از دستت جدا شود بدون اینکه عکسی پاره شود، خاطراتی سوزانده شود، فریادی زده شود. تو آب می‌شوی، دگرگون می‌شوی بدون آنکه چیزی در دنیای بیرونت سانتی
می‌دونید، یه قسمت خیلی جالب زندگی‌ای که توش به پروردگار واحدی اعتقاد داری، اینه که بن‌بست معنا نداره. یعنی من تو سخت‌ترین شرایط حتی وقتی می‌خوام تو دل خودم غر بزنم و بگم «دیگه هیچ کاری از دستت برنمیاد»، نمی‌تونم!
به محض این که می‌خوام اینو بگم، راه‌های نرفته میان جلوی چشمم. اونم نه راه‌های نرفته‌ای که خیلی سخت و عجیب و طاقت‌فرسا باشن، نه، همین یه سری راه‌حل‌های معمولی.
+ البته گاهی انقدر خسته‌ام که حوصلهٔ همین راه‌های معمولی رو هم ن
دانلود آهنگ حجت اشرف زاده آتشم باش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتشم باش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , حجت اشرف زاده باشید.
دانلود آهنگ حجت اشرف زاده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Hojat Ashrafzadeh called Atasham Bash With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه حجت اشرف زاده به نام آتشم باش
میپرستم تورا میپرستممن هنوز از هوای تو مستمای پریزاده ی مو پریشانروی از این خسته دل بر مگردانماه ا
دستت مبارک است که چک میزند به گوش
دستت مبارک است که می اورد به هوش
عیسای دست های مبارک بزن مرا
تا مرده ای به زنده شدن مفتخر شود...
بله مبارکند دستهایی که میزنند
میزنند و بیدارت میکنند
 میزنند و هوشیارت میکنند
 که بیدار شو آدم ساده
که در این دنیای آهنین تو چرا درگیر احساسی
راستش را بخواهی حقیقت تلخ است و حقیقت اینست که تمام آدم های احساسی در
این دنیای منفعت محور محتاج دستی هستند که بزند و بیدارشان کند کسی که جواب
دوستت دارمهاشان را با مرسی خد
بهم گفت عشق مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی می بازه. بازی عشق مساوی نداره. یا می بری یا می بازی. بگو ببینم تو عاشقی بردی یا باختی؟تو چشماش خودم رو نگاه کردم و گفتم می دونی اولین بار کِی دستش رو گرفتم؟ تو بازی « نون بیار کباب ببر»!سال آخر دانشگاه همه بچه ها دور هم تو کافه جمع شده بودیم. بعضیا تخته بازی می کردن ، بعضیا شطرنج و بقیه هم دوز ! فقط من و اون بودیم که نشسته بودیم و بازی بقیه رو می دیدیم. بهش گفتم چرا بازی نمی کنی؟ گفت این بازی ها ر
وای که بیمار بشم تو بشی طبیبم منو تیمار کنی و بشی حبیبم !!!♪ ♥‿♥ ♪چشمات منو ویرونه و ویرونم کرد حرفات منو دیوونه و مجنونم کرد ♫♪ ♥‿♥ ♪آره این دل میترسه که از دستت بده باز آروم نداره ●♪♪ ♥‿♥ ♪آره این دل یه حسی شب و روز داره که ای سر مست یاره !!!♪ ♥‿♥ ♪نباشی دل آشوبه پیش تو حس دلم خوبه قلبی که تو سینه منه واسه تو میکوبه ♫♪ ♥‿♥ ♪نباشی گرفتارم همه چیمو میذارم یه تمنایی تو دلمه بری از همه بیزارم ●♪♪ ♥‿♥ ♪یه هیاهویی تو چشماته که قلبم م
وای که بیمار بشم تو بشی طبیبم منو تیمار کنی و بشی حبیبم !!!♪ ♥‿♥ ♪چشمات منو ویرونه و ویرونم کرد حرفات منو دیوونه و مجنونم کرد ♫♪ ♥‿♥ ♪آره این دل میترسه که از دستت بده باز آروم نداره ●♪♪ ♥‿♥ ♪آره این دل یه حسی شب و روز داره که ای سر مست یاره !!!♪ ♥‿♥ ♪نباشی دل آشوبه پیش تو حس دلم خوبه قلبی که تو سینه منه واسه تو میکوبه ♫♪ ♥‿♥ ♪نباشی گرفتارم همه چیمو میذارم یه تمنایی تو دلمه بری از همه بیزارم ●♪♪ ♥‿♥ ♪یه هیاهویی تو چشماته که قلبم م
وای که بیمار بشم تو بشی طبیبم منو تیمار کنی و بشی حبیبم !!!♪ ♥‿♥ ♪چشمات منو ویرونه و ویرونم کرد حرفات منو دیوونه و مجنونم کرد ♫♪ ♥‿♥ ♪آره این دل میترسه که از دستت بده باز آروم نداره ●♪♪ ♥‿♥ ♪آره این دل یه حسی شب و روز داره که ای سر مست یاره !!!♪ ♥‿♥ ♪نباشی دل آشوبه پیش تو حس دلم خوبه قلبی که تو سینه منه واسه تو میکوبه ♫♪ ♥‿♥ ♪نباشی گرفتارم همه چیمو میذارم یه تمنایی تو دلمه بری از همه بیزارم ●♪♪ ♥‿♥ ♪یه هیاهویی تو چشماته که قلبم م
.
این هوا جان میدهد برای اینکه بروی در کوچه ها و خیابان آهسته و آرام قدم بزنی و لذتش را ببری. یا اینکه بروی در بالکن خانه فرشی کوچک و پا نخورده پهن کنی، ژاکتی نه چندان کلفت اما گرم بپوشی، لیوانِ نیم پُر چای را در دست راستت بگیری و با دست چپ هوایش را داشته باشی که نریزد و آرام یک گوشه بنشینی و کتاب بخوانی!
از آن کتاب های رمان فانتزیِ کاهیِ سبکِ خوش بو و خوش خط! آنهایی که خیالت را پرواز میدهد و فکرت را عمق! آنهایی که وقتی دستت میگیری نمیتوانی زمین بگ
سلام :))
این پست خانوم دکتر طرحی مون رو ببینید... 
https://www.instagram.com/tv/B3c4d3apT4c/?igshid=9xhwes2zylq
میدونین؟ جدا از وضع اسفناک آموزش و مدرسه، وضع سلامت این بچه ها وحشتناکه . بیمارهای واگیر دار و پوستی عحیبی گزارش میشه. 
کمک کنید؛  هر چه قدر تونستید
همیشه، سعی کن دستت محکم تو دست خدا باشه، و هیچی غیر از خدا نبینی .. یه روزی ام که چشات نتونست ببینه خدا رو! اون موقع فقط و فقط بگردی که خدا رو پیدا کنی، که غیر از خدا چشمت، نبینه ..
 
دنیا رو زینت دادن برای ما
حواسمون باشه، نفروشیم آخرتمون رو ..
عجیب است که نمی توان با ساده ترین شکل ممکن با انسان ها سخن گفت.
 
× چرا بعضی آهنگ قدیمی ها اینقدر خوبن : 
تا زدم یک جرعه می از چشم مستت 
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
شد زمین مست 
آسمان مست 
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست
دیو را با خانه ی انسیّه الحورا چه کار؟
دود را با چشم خورشید جهان آرا چه کار؟
دشمن و بیت و لایت، هیزم و باغ بهشت
شعله ی آتش تو را با صورت زهرا چه کار؟
تازیانه شرم کن این دست، دست فاطمه است
ای فشار در تو را با عصمت کبرا چه کار؟
مرد کو، تا آورد دستی برون از آستین
این همه نامرد را با یک زن تنها چه کار؟
بوستانِ وحی و شیطان روبه و شیر خدا
ریسمان ظلم را با بازوی مولا چه کار؟
بیت حقّ را هیچکس نگشوده با ضرب لگد
درد را با پهلوی انسیّة الحورا چه کار؟
فاطمه پشت
خونه یکی از افراد فامیل امشب مهمانی بودیم
یکی از کوچولوهای فامیل هم اونجا بود
و مجسمه پلاستیکی یا گچی دستش بود که باهاش بازی می کرد
بخاطر بی دقتی مجسمه از دستش افتاد و دو تکه شد
عکس العمل بچه و فامیل ها جالب بود
مادرش گفت: اشکالی نداره پیش می اد
پدرش گفت: اشکال داره بچه خوبی باش
مادربزرگش: توروخدا دعواش نکنین بچه مو
پدربزرگش: چیزی نشد حالا با چسب درستش می کنیم
و فامیل های دیگه با نظر های دیگه
بچه به همه شون گوش کرد
و منم داشتم فقط گوش می کردم
اون
درد و رنج ها که زیاد میشه، دیگه تحلیل های عقلی و استدلال و دو دو تا کردن گره گشایی نمی کنه ..
پای رنج که میاد وسط
تنها میشه از احساسها و ادراک های به بلوغ رسیده، پله ساخت 
و دستت رو بذاری توی دست خدا
و سر بذاری توی بغل او، 
و آروم دل بدی به زندگی ..
تا گره از کارت باز بشه
از روزهایی در هم کوبنده و خرد کننده می ترسم ..
 
درکار عشق حاجت هیچ استخاره نیستمن عاشقم ودرد مرا هیچ چاره نیستسیارا ببین که عمر چه کوتاه واندک استلذت ببر که عمر تو عمر دوباره نیستدستت  به دست  من بده وعاشقی بکنآذر بزن به دل که غمی از شراره نیستدر آسمان عشق تو بی عشق روی توجانا بدان که بی تو به چشمم  ستاره نیست
اشک رازیست - لبخند رازیست - عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی - نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی - یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید - علف با صحرا - ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو - دستت را به من بده
حرفت را به من بگو - قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
 
از خدا بخواه حکمتی به تو بده که در بدترین شرایط هم بتونی محکم بر اراده خودت بمونی
و نلغزی
و سست نشی
و ناامید نشی
ایمانت ترک برنداره
آینده برای صابران خیلی شیرینه
شیرینی ای شیرین تر از، صبر بر خوردن زهر به حلاوت، نیست .. 
خدا راه رو نشون میده 
دیگه کارش به جایی رسیده که توی خونه سیگار میکشه!
توی خونه!
توی خونه آخه لامصب؟!؟!؟!؟!
بلند شو برو تو حیاط خب بکش اینقدر بکش که سرطان بگیری! ولی چرا من بدبخت نباید تو خونه خودم هم احساس آرامش کنم؟!
کی میشه اپلای کنی بری راحت شم از دستت
لعنت به وقتایی که کلی حرف داری و سه ساعت تایپ میکنی....تهش دستت میخوره به دکمه خاموش کامپیوتر و گند میزنه به تمام سکوت نکردنات....و تو دیگه نه حالشو داری که بنویسی و نه هیچی... لعنت به همه لحظه هایی که آدمو خفه میکنن-_-که باعث میشن آدم خفه بشه...-_-
یاس چقد راس میگه:
بغض یعنی خنده های ساختگی ، شکنجت کنن و تو مبادا آخ بگی....
چرا بعد این همه بدو بدو تا آخرشم رسیدی به فرودگاه امام!!
بغض یه زن یه  مرد ساکته،یه دستت ساکته یه دستت پاسته، کی تو اون لحظه قادر به درک حالته؟ هیشکی...بغض لحظه ترک خاکته...
حتی اگر شمارش روزهای هفته از دستت رفته باشد، که می‌دانم رفته، اما...
صبح جمعه را با دست و پا زدن در بیم‌هاو امیدهایش، عصر جمعه را با‌ دلتنگی های خفه کننده اش و پایان جمعه را با افسردگی مزمن و غیرقابل درمانش خواهی شناخت...
این هفته هم تَه کشید.
بی نامم..  و مثل دیگر ناشناسان.. در غباری غمبار پر از آرزو و ذوق نشسته ام! 
تو میدانی نامم چیست.. به هیچکس نگو.. جز خودم!    بگو تا خودم را بشناسم و تو را که صادقی،!      نامم را بگو و دستت را به من بده،..
 
نمی دانم چرا نامم را حتی به خودم نمیگویی؟!
قایقی کوچک در یک دریای بی انتها.
بلند می‌شود و دور و برش را نگاه می‌کند.
همه چیز بی انتهاست.هیچ چیز مطلق نیست.ثباتی در کار نیست.
قایق کوچک دیگری را می‌بیند.شاید کسی در آن قایق است که بلدِ راه باشد.شاید یک راهنما.شاید نجات.می‌خواهد حرکت کند به سمتش.پارو کنار دستش است.ولی او دل می‌سپارد به جریان باد و موج دریا.بادی که هیچ وقت او را نجات نمی‌دهد.موجی که او را سرگردان تر می‌کند.از قایق نجات دور می‌شود.دیگر نمی‌تواند به آن برسد.خودش را سرزنش می‌
برق ها را خاموش کنیم گریه کنیم واسه بدبختی هامون 
پیام های بلند بنویسیم هی دل دل کنیم 
بفرستیم 
بنویسیم که دیگه امید نداریم که خسته ایم ...
که خدایا دلمان خوش است که مبینی ‌.تو حرف میزنی ...من نمیشنوم ..
خدایا بغلم می کنی 
دارم میافتم ...
از دستت ندم یه وقت 
بسم الله الرحمن الرحیم ./
 « مَن اَصلحَ فیما بَینَهُ و بَیْنَ الله ِ اَصلحَ الله فیما بَینهُ و بَینَ النّاس»
میگفت با خدا صلح کن، انقد نجنگ باهاش! خدا به حضرت داوود میگه : تو میخوای و من هم میخوام ! نمیشه که ! هم تو بخوای هم من ... بذار خدا بخواد ، تو هم هر چی که خدا میخواد رو بخواه :) تسلیم شو، بگو هر کاری بخوای میکنم، هر چی تو بخوای همون :) اون وقت بین شما صلح برقرار میشه، اون وقته که هر کاری تو بخوای خدا میکنه برات :)) قشنگ نیست؟ میگفت برا چیزی که از د
به نام خدای سردار...
چقدر شبیه شهدای عاشورایی سردار! 
چقدر بزرگی...
مثل حضرت سقا (علیه السلام)، چه بی هوا! چه تا زمین خوردی شغال‌ها گرگ شدند...
مثل ارباب، چه"غریب گیر آوردنت"
مثل ارباب، از خانواده‌ات یک زینبِ صبور و قوی داغدار شده...
مثل ارباب، کشته‌ی اشکی... یک ملت به سوگت نشسته اند...
حاج قاسم! مثل قاسمِ کریم اهل بیت، شهادت را از عسل شیرین‌تر میدیدی و اگر به طریقی جز طریق سید الشهدا پر میکشیدی جای تعجب داشت...
سردار! شهادتت روضه‌ی کربلاست.
دعا کن ا
ن آرامشی را ب چشمى وابسته کن
ن دستت را ب گرمای دستى دلخوش
چشم ھا بستھ و دست ھا مشت میشوند
و تو میمانیو یک دنیا تنهایی!!!!!
میلیون ھا درخت در سال بدست سنجاب ھا اتفاقی کاشتھ میشوند !آنھا دانھ ھارا میکارند و سپس فراموشش میکنند
خوبى کنو فراموشش کن
                              ≪   روزی رشد خواھد کرد   ≫
اگه قبلا ۸۰ درصد این جمله اوریانا فالاچی که می‌گه "زندگی جنگی ست که هر روز تکرار می‌شود" رو قبول داشتم، الان ۱۸۰ درصد قبول دارم!.زندگی جنگه و خاطرات تلخ اگه کنترل نشه حکم قوی‌ترین بمب رو داره، بمبی که تَرکِش‌هاش تا آخرهای عمر توو بدنت می‌مونه و روحت رو خسته می‌کنه و ذهنت رو فرسوده و احساساتت رو کِرِخت..اما چون هر زخمی رو می‌شه درمان کرد، خاطرات تلخ هم درمان داره و درمانش اینه که انقدر قوی بشی که دیگه از هیچ سختی‌ای نترسی و نرنجی. اگه قرار ب
تنها پانزده دقیقه وقت دارم، استراحت میان دو بازه ی فیزیک و شیمی. پس بذار تند تند برایت بنویسم که حتی کوچک ترین جزئیات صورتت را فراموش نکردم. چرا که هر روز تو را می بینم. از تویِ چهارده پانزده ساله که هنوز موهای نیمه بلند سیاهت جلوی چشمانت را می‌گرفت، آن شال سرخ بلند به سرت بود و عینکی که در بازتاب شیشه های طلایی رنگش دنیا را می دیدم، تا به همین دیروزت که خط مشکی چشم هایت زبانه کشید و رخنه کرد بر دلِ تنگِ منِ نهفته به زیر خاکستر.آری، هر روز تو را
فکر نکن که تنها موندی ، فکر نکن بی کسی اومده سراغت
فکر نکن رفتم پی زندگی عاشقونم
فکر نکن بی هدف شدی
فکر نکن تنهایی دلت تنگ میشه
رفتم کمی دراز بکشم آروم بشم ک چند ثانیه چشم هام بسته شد
 بعد چند دقیقه چنان از خواب پریدم که ترسم گرفت دستمو گزاشتم رو قلبم ....
غوغایی بود، تنگ شده بود برات، هنوز ساعتی نگذشته که به این حال دچار شده
حس میکردم دستت تو دستمه
کاش به جای چند ثانیه ساعت ها میگذشت...
گیرم شعری بسرایم
که از کوچه باغ‌هایش بوی بهار آید
که بر کاهگل دیوارش یادگار گذاشته‌ها باشد
گیرم شعری بسرایم
که اگر دست به واژه‌ی آسمانش بزنی
سر انگشتانت آبی شود
و اگر بال پروانه‌اش را بگیری 
گرد بال پروانه بر دستت بماند
گیرم که شعری سرودم چنین
وقتی که آن را نخوانی 
چه سود دارد این همه لطافت...!
امروز خیلی هی حالم خوب نبود و اذیت بودم و فلان؛ بعد الآن آب خوردم دندونم هم درد گرفت و دیگه دیدم نمی‌توانم. :)) به مامانم می‌گم چرا نمی‌میرم راحت شم و زده زیر خنده که دیوونه‌ای تو به خدا :)) بابابزرگت تو ۸۰ سالگی اینو می‌گفت اون وقت تو به خاطر این دردای کوچولو این طوری شدی. 
راست می‌گه ولی خب چی کار کنم. :)) 
ولی جدی زندگی خیلی دردسر نیست؟ هی حواست باید به کلی چیز باشه و سخته خب. از دستت در می‌ره دیگه.
از الان تا تولدت بیستو چهار ساعت مونده بیستو چهار ساعتی که نمیدونم قراره چجوری بگذره ولی میدونم انرژی زیادی ازم میبره اما حرف س رو باید با خودم مدام و مدام تکرار کنم، س میگفت تولدش فرصت خوبیه برای اینکه بفهمه از دستت داده واقعاراست میگه تو منو از دست دادی و حتی با تولدتم نمیتونی برم گردونی...
به نام خدایی که می‌دانم مهربان است اما باز مقاومت می‌کنم و می‌گویم: نکند مرا گم کرده باشد. نکند بین اییییینهمه بنده‌ی جور و ‌واجور و‌ جور و ناجور من عنصر کمیاب باشم و کمتر به چشمش بیایم. بعد فاصله بین انگشتانم را گاز می‌گیرم که خل شده ای دختر؟ پاک انگار زده به سرت؟ تنهایی مزمنِ این روزها خوب کار دستت داده... رسمأ کافر شده ای، مبارک است.
ادامه مطلب
 
 
 
 
 
خستم از زندگی بى تو
خواب را دوست دارم ......تنها جایی که فعلا .فقط ب من متعلقى ،،،آنجاست!
گرمای وجودت...لبخندت.....چشمانت....ھمگى من را برایت زنده نگه داشته ...
ب آرزوى روزى ک دستت در دست در یک روز بارانى در پارک کنار خانهمان ...عاشقانه قدم میزنیم...
به دستت که زدی زیر چونه‌ات و حالت دهنت خیره شدم. به زاویه‌ی پایین به بالای دوربین که حالت روحی‌تو نشون میده‌. به ته‌ریشی که بهش عادت ندارم. به تی‌شرت محبوبم. به موهای نرم و خوش‌حالتت. به دیوار پشت سرت. به سکوتی که ازش می‌ترسی. منم می‌ترسم. می‌ترسم به چشمات نگاه کنم. می‌ترسم صدام کنن و من نتونم جوابشونو بدم. پادشاه تنهایی، من از چشمات می‌ترسم.
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی... وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند...!)
وبلاگ پناه آخرم است،‌ شب هایی که تنها شده م، کسی را ندارم که دلداری م بدهد و کسی را ندارم که دلداری بدهم، خودم را در وبلاگم دلداری میدهم.
داشتم فکر میکردم کاش روی گردنم کبودی هایی بود، به شکل گردنبند تقریبا، اگر چنین بود برای پوشاندن آن تلاشی نمیکردم، شاید حتی یک لباس آبی میپوشیدم که به آن بیاید. بعد با خوشحالی دستت را بیشتر فشار میدادم و بلند تر می خندیدم... 
وقتی کاری بهم سپرده شده، به هر دلیل کند انجام میشه و یکی بتمن وار و زورو صفت وارد میشه که کمکم کنه جمعش کنم حالم از دو تا چیز به هم می‌خوره:
1. خودم، که چرا انقدر کندم!
2. خیّر محترم و طفلکی و دلسوز و آگاه به زمان‌بندی خروجی‌های تشکیلاتی! :دی
دست خودم نیست. کمال‌گرایی و تمامیت‌خواهی مجموعا من رو برده، انگشتام رو فرستاده برای خانواده‌م!
دانلود آهنگ جدید میثم ابراهیمی به نام از دستت
Download New Music Meysam Ebrahimi – Az Dastet
هم اکنون ، موزیک جدید و شنیدنی میثم ابراهیمی به نام از دستت با لینک مستقیم و دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ همراه با متن آهنگ از سایت موزیک من
شاعر و آهنگ: نوید بهبودی, تنظیم: فتاح فتحی
 
متن آهنگ از دستت
●—♩–♪♫♫♪—♩–●ماه ـه منی ، دور میزنی قلب منو – ♩لجبازی نکن خواهشا هیچ جا نرو – ♩«—♩—»اخلاقم بده ولی دلم صافهولی دل تو بی انصافه – ♩نگو حسی که دارم – ♩بهت حقیقت نیست لا
میشود تنها شویم یک بوسه از چشمت کنم؟حلقه ی پیوندمان را دزدکی دستت کنم؟میشود هر ثانیه نام مرا نجوا  کنی؟من بگویم “جان” ولی با بقیه بدتا کنی؟میشود آغوش تو منزلگه جانم شود!؟چشم تو جانم بگیرد عشق مهمانم شود؟میشود مردم بدانند من چقد دیوانه ام؟جز تو دیگر هیچ بینم با همه بیگانه ام.؟!آنقدر دیوانه ام تا هر که میبیند مراآه تلخی میکشد با خنده میپرسد چرا؟
 
 
 
 ✍یک کارهایی انجامش همیشه خوب است، اما در این ماه به انجامش ویژه تر تاکید شده. مثل همین که رسول رحمت فرموده اند: "در ماه رمضان صله رحم به جا بیاورید" پس اگر کاری از دستت برای قوم و خویشت بر می آید به حرمت همین ماه برایش انجام بده اما نکند به جای صله و هدیه، برایش زحمت و دردسر ببری. می دونید چقدر صله رحم برکات و رزق و روزی را زیاد می کنه . پس یا علی مددبحارالانوار، ج۹۳، ص۳۵۷ ┄┅┅❅❅┅┅┄ 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
مادر شهید حججی تعریف می کرد:
حضرت زهرا(س) را خیلی دوست داشت. انگشتری داشت که روی 
نگین اش (یافاطمه الزهرا سلام الله علیها) حک شده بود. موقعی که
می خواست برود سوریه،بهش گفتم:(مامان، این رو دستت نکن!
ادامه مطلب
شاید اینطور بنظر نیاد .. شاید مثل وقتیکه خودمُ سپر می‌کنم تا توپِ بازیِ وسطی‌مون بهت نخوره، نیست. شاید مثل وقتی نیست که تو رو عقب میزنم تا ماشین بهت نخوره. شاید مثل اون موقعی نیست که سینی رو از دستت پرت کردم تا چاییِ لیوانی که داشت ترک میخورد، نریزه روت. شاید مثل اینها نباشه ولی .. سعی دارم ازت محافظت کنم.
هر روز که از دانشگاه برمیگردم خوابگاه یه جون از جونام کم میشه
عین مبارزای مورتال کومبات(درسته؟)
مگه میشه ۱۹ واحد داشته باشی
از شنبه تا چهارشنبه
۸ صبح تا خود شب
؟؟
آیا انصافه؟
این حجم از فعالیت درسی برای دانشجویی که مدرکشو میخواد بزاره سر کوزه آبشو بخوره یکم زیاد نیست؟
خسته‌ام...مثل خرس قطبی که وسط خواب زمستونی پیدارش کردن میگن پاشو دستت زیر سرت مونده کبود شده...هعی
مگه میشه کتابی با عنوان روزی که برف سرخ ببارد کنار دستت باشه وتو بی توجه فقط درستا بخونی!!! حالا میخادفقط 20روز به کنکور مونده باشه :)وقتی برای اولین بار بازش کردم  با این ابیات مواجه شدم
به هیچ حیله در آغوش در نمی آئی 
مگر تو را ز نسیم بهار ساخته اند

بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق 
یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است 
صائب تبریزی 
11:22
یا همیشه یا هیچوقت. 
چقد مرغت یه پا داره 
 
10:54
بفرما خوش باش با دوس دختر سه نقطه ت
 
10:35
50 تا پست
به خودمون افتخار کن. دوس دخترت بمیره  کجاسست که دم دستت نیست؟
 
 
10:00
بگو بهش 
بهش بگو زیر سنگم باشه پیداش میکنم میکشمش. 
ته اتاقت کجاشه قربونت برم؟ 
ثروتمند ترین آدم روی زمین هم که باشی، اگر عاشق نباشی‌، تهی دستی بیش نیستی! اگر کسی نباشد تا هنگام شادی باتو بخندد، هنگام ناراحتی، باتو بگرید. منفعتش به چیست؟ کسی نباشد تا دستت را بگیرد، زیر گوشت نجوای عشق سر دهد. هرشب با دیدن چشمانش سر به بالین بگذاری و هر سحر با دیدن...
 
 
 
 
 
برایت قهوه می‌ریزم، تو از من آب میخواهی !
 
به چَشمت شعر میکارمولیکن خواب میخواهی 
 
مسیرِ مستقیمی رانشانَت می‌دهم 
اما پُر از آشفتگی هستی...و
تو پیچ‌ وُ‌ تاب میخواهی !!؟
 
 
(در ادامه شاعر دیگری میفرماید :
دلبرِ لجبازِ تو کاری به دستت داد و رفت
زشت بود اما به زیبایی شکستت داد و رفت :))
 
#علیرضا_آذر
 
 
 
 
یه وقتایی ادای ادمای دنیا دیده یا جسور و پر جرات رو در میاری که در واقع از خودت محافظت کنی...اما یه روزی یه جایی تو یه موقعیتی دستت برای خودت رو میشه که چه قدر معصوم و کوچولویی....که تهش هنرت اینه که دیگه سادگیت از چشمات نمیزنه بیرون اما اونقدری هست هنوز که تا میای راحت حرف بزنی انگار یه قلب شفاف رو گذاشتن وسط بحث...بی پرده بی غبار...
 
 
پ.ن. یادم باشه امروز یه حرف حال به هم زن شنیدم و دو تا حرف از سر غرور....
 
 
 
گاهی وقتا دلم از دستت خیلی ناراحت میشه، ولی اصلا نمیتونم باهات حرف بزنم، نمیذاری باهات حرف بزنم، زود ناراحت میشی، زود کوچیکم میکنی، زود حق حرف زدن و اظهار نظر رو ازم میگیری.... حتی اگه این جمله ها رو‌هم بگم اول به چیزی که تو فکر خودته فکر میکنی نه ناراحتی که تو دل منه
من میمونم و یه دنیا غم و یه شب که صبح نمیشه بگو براش چیکار کنم
این چه عشقیه که بغضم میگیره و نمیتونم هیچی بگم؟ 
همه چیز مثل یه کابوس میمونه . توی کمتر از یکماه اتفاق افتاده و انگار یکسال گذشته انقدر که انرژیمو گرفته . # آخرین شبِ بودنت بود و هوا بارونی و بهم نگفتی بیام . توی یکی از تماسا بهم گفتی خواهرگلم و آنا گفت من باید تا تهشو بخونم . دیگه زنگ زدنات زود به زود نیست و یکی دو بار یک هفته بینشون فاصله افتاد . هیچ کرمی نریختم که ری‌اکشنت رو ببینم و هیچ بحثی پیش نیومد که گاف دادنتو ببینم و حس میکنم بدست نیاورده از دستت دادم .
همه چیز مثل یه کابوس میمونه . توی کمتر از یکماه اتفاق افتاده و انگار یکسال گذشته انقدر که انرژیمو گرفته . # آخرین شبِ بودنت بود و هوا بارونی و بهم نگفتی بیام . توی یکی از تماسا بهم گفتی خواهرگلم و آنا گفت من باید تا تهشو بخونم . دیگه زنگ زدنات زود به زود نیست و یکی دو بار یک هفته بینشون فاصله افتاد . هیچ کرمی نریختم که ری‌اکشنت رو ببینم و هیچ بحثی پیش نیومد که گاف دادنتو ببینم و حس میکنم بدست نیاورده از دستت دادم .
دانلود آهنگ علیرضا خان تو مرا دیوانه کردی 
Download New Music Alireza Khan – To Mara Divane Kardi
دانلود آهنگ جدید علیرضا خان به نام تو مرا دیوانه کردی با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه : کارن موسوی   موزیک : آرش نوایی   تنظیم : حامد برادران
متن آهنگ تو مرا دیوانه کردی علیرضا خان 
آخرش دیدی مرا دیوانه کردی
با یه عالم غم مرا هم خانه کردی
آدم دلبسته عاقلی بودم تو مرا دیوانه کردی
تا زمانی که به تو آلوده بودم
 
از زمین و از زمان آسوده بودم
تو مرا ب
هر کسی در حد توانش میتونه فرعون باشه، یعنی فرعون زمانه یا فرعون محیط خودش. به نظرم جایگاهش در آخرت با فرعون زمان حضرت موسی(ع) تفاوت زیادی نخواهد داشت. اون فرعون موقعیت و فرصت بیشتری داشت با پیامبر خدا مبارزه میکرد و تو موقعیت پایین تری داری میتونی به یک ملت ظلم کنی یا به کارمند های زیر دستت یا افراد خانواده ات و یا حتی ظلم به یک مورچه!!
همتون فرعون اید و ظالم!
جایگاه همتون یک جاست! جهنم...
دیشب رفته بودم محل کارش دنبالش تا باهم بریم خونه. یه بسته کوچیک بهم داد که تووش یه تسبیح و یه مهر و یه دونه نبات بود. همکارش از مشهد براش سوغاتی آورده بود. مهر و تسبیح رو داد به من و نبات رو خودش خورد. امروز توو شرکت تسبیح دستم بود یکی از همکارا پرسید اون چیه دستت؟ گفتم ذکر میگم؟ پرسید چه ذکری؟ گفتم ذکر معشوق. یا معشوق و یا معشوق و یا معشوق و یا معشوق و ...
نمی‌دونم چی بگم.اصلا حق دارم از دستت عصبی باشم؟فقط می‌دونم این بودن و نبودنت قلبمو از بی‌قراری آتیش میزنه.تو رو که می‌بینم فکر می‌کنم دنیا هنوز زیباییاشو داره.تو یه زیبای زخمی‌ای.تو یک لاله‌ی واژگونی...همونقدر کمیاب،  همونقدر محزون، همونقدر ظریف، همونقدر زیبا.یه لاله‌ی واژگون بنفشی که گلبرگش زخمیه.یه لاله‌ی واژگون که وسط علف‌های هرز گم شده.ولی من می‌بینمت.می‌دونی که من می‌بینمت؛و می‌دونم که تو هم می‌بینی که من می‌فهممت.هنوز نمی
آن‌جا ایستاده بودیم. دستانت سرد بودند و دستان من گرم و چشمانت خیس بودند و چشمان من نه. گفتی:« دست‌هاش، ببین دست‌هاش رو.» و من خیره به دست‌ها ماندم، به آن که رو به پایین بود و آن که رو به بالا. پابه‌پا می‌کردی و دستانت را به پالتویت می‌ساییدی تا گرم شوند و من از خودم می‌پرسیدم مگر دستان من گرم نیستند تا دستانت را گرم کنند؟ دستت را در جیبت کردی و مشغول چرخاندن آن کارت شدی. از این که مچت می‌چرخید، می‌فهمیدم. گفتی:« چشم‌ها.» و چشمان من دور گشتن
 
اینجا رو آبی کردم چون تورو با رنگ آبی میشناسم :) رنگ غالب پیرهنات !
 
*
 
تو لایو بچه های خوابگاه پسراکه از تو گوشی دوستم داشتم میدیدم یه لحظه رد شدی ! با یه تیشرت و شلوارک تا زیر زانو.
دور بودی روبه روی پنجره و یه سیگار دستت !
نشناختمت!
تا اینکه اون پسره صاحب لایو اسمتو و اورد و ...
آخه کی این اسم عجیب رو جز تو میتونه داشته باشه؟!
نمیدونم چی شد گفتی نگیره ازت یا چی که لایو برای دو دقیقه قطع کرد :)
خواستم بگم دیدمت با اون سیگار تو دستت !
روز به روز خدا ب
طنز خانومی تعریف می‌کرد:من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد. در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم: ولم کن...به خدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛ سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتم..نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش می‌کنم ولم کن...وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده
فکر کن:
دوباره تو کافه بشینیم و من عینکتو پاک کنم
که دست توی دستت تو کوچه پس کوچه های انقلاب قدم بزنیم و یه بارون ریزم بیاد و برام حرف بزنی...از خودت بگی،از فکر هات،از هر چیزی که دلت میخواد.
مثلا دوباره تو نفهمی و من کلی نگات کنم...
دلمان برای هر چیز کوچک چقدر تنگ است...
 ببین، اصلا کاری ندارد. دستت را در سینه می بری، آرام دلت را بر می داری و می آوری بیرون، آرام !!! بعد آرام صابون را رویش میمالی .زیاد نماند که دلت را خشک می کند . بعد زیر آب ولرم کف ها را می شوری.حالا دل صابون زده ات را آرام می گذاری سر جای قبلی اش . می بینی؟ به همین  ساده گی به همین تلخ مزگی :) 
هر خیر و صلاحی که از هرجا بهمون رسید، از باب الجواد تو بود...
اومدیم به پابوست، و دم آخر، موقع زیارت وداع، دلمون رو، ایمان رو به دستت امانت سپردیم، چرا که جایی مطمئن تر از امانات تو ندیدیم.
چشمای گریونمون رو گره زدیم به شبکه های پنجره فولادت و دخیل بستیم به خان کرمت. که "عادتکم الاحسان... وسجیتکم الکرم..."
رفیقی بامرام تر از تو پیدا نکردیم تو این دشمن بازار دنیا، وچه خوب انیسی شدی برا دل یتیممون
یا معین الضعفاء... ما به جز گدایی در درگاه سلطان کاری
باز رسیدیم اینجا که اسمش فقط خونه ست و من بدجوری دلم گرفته :( 
چه حس کرختی و بدی داره اینجا انگار دستت از همه چی سرد میشه و اصلا امیدی وجود نداره. 
در این مورد باید یه فکر اساسی بکنم اینجوری نمیشه هربار که از این شهر میزنم بیرون واقعا خوشحالم و وقتی برمیگردم افسرده ترینم!
یه چیزی اینجا سرجاش نیست ولی اون چیه؟
باز رسیدیم اینجا که اسمش فقط خونه ست و من بدجوری دلم گرفته :( 
چه حس کرختی و بدی داره اینجا انگار دستت از همه چی سرد میشه و اصلا امیدی وجود نداره. 
در این مورد باید یه فکر اساسی بکنم اینجوری نمیشه هربار که از این شهر میزنم بیرون واقعا خوشحالم و وقتی برمیگردم افسرده ترینم!
یه چیزی اینجا سرجاش نیست ولی اون چیه؟
«کبریت زدم، تو برای این روشنی محدود گریستی»
همینه، تهش همینه، زورمون را می‌زنیم شاید بشه اصطکاک بین گوگرد سر چوب کبریت و جعبه کبریت به حد کافی برسه و بشه که یه روشنی کوچک تو دل تاریکی درست کنی، که بشه امیدت برای روشن و درخشان شدن همه جا اما نمیشه چوب کبریت تموم میشه و دوباره و دوباره و دوباره...
یه روزی یا نور همه جا را میگیره یا کبریت‌هات تموم میشه.
توی قصابی بودم که یه خانم پیر اومد تو مغازه و یه گوشه ایستاد. یه آقای جوان خوش تیپی هم اومد تو گفت: 
«آقا ابراهیم، قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم.»آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش. همین جور که داشت کارشو انجام می داد رو به پیرزن کرد گفت: «شما چی میخواین مادر جان؟»پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: 


ادامه مطلب
صمیمانه میخوای کاری انجام بدی . 
شور و حال و اون حس درونی قوی داره از پا درت میاره .
اما کار اساسی از دستت بر نمیاد .
انگار دست و پات توی پوست گردوست !
خب اون جمله ی کلیشه ای که میگه "همیشه کاری هست که بشه انجام داد " را قبول دارم اما ...
گاهی واقعا دل ات میخواد یک کار بکر انجام بدی . کاری که در جهت حل مشکل یک حرکت موثر باشه .
روح وحشی
+اوضاع لرستان بحرانی ه . کاش چراغ جادو داشتم !!!
هیچی بدتر از این نیست که بخوای اما نتونی کاری انجام بدی !
بدون اجازه:
روزی معلمی به شاگردانش گفت: چه کسی دوست دارد به بهشت برود .همه بچه ها دستشان را بالا گرفتند بجز یک نفر.
 
معلم به او گفت: چرا دستت را بالا نمی بری ؟
شاگرد گفت: چون مادرم گفته بدون اجازه او هیچ جا نروم.
 
جهت مشاهده ی طنز های مشابه کلیک کنید
 
منبع: قلم چی
 
ثروت گم گشته باز آید به دامان غم مخور
........................ سفره ی خالی شود روزی فسنجان غم مخور
ای تن خشکیده روزی پر شوی دل بد مکن
.............................. وین لب ترکیده باز آید به دندان غم مخور
گر سراب نان باشد باز بر چشم بدن
............................. نانوایی را خری یک روز ای جان غم مخور
دور فرمون گر دو روزی بر سرای ما نگشت
.......................... دایما فرمان نباشد پیچ پیچان غم مخور
در خیابان گر به شوق خانه خواهی زد قدم
............................... سرزنشها گر کند بنگاه منزل غم مخور
گرچه م
خدایا خانواده ی منو.شفا بده
خدایا به من صبر و به برادرم صبر جمیل عطا کن
یازیخ داداشم واقعا:)) وسط دعوا گریه میکنه داد میزنه چیکار کنم اذیتم نکنید آخه؟:)) 
من در حالیکه سرمو تکون میدم و درخواست شفا میکنم برای جمیع اهل خونه "تحمل کن، بزرگ شو در رو:| )) " کار دیگه ای از دستت بر نمیاد واقعا:))
یعنی خودمم گاهی با میزان روانی بودنشون/مون مخم سوت میکشه:))
سلامی به خوشی های کودکانه
امروز 24 تیرماه 98 روز دوشنبه است. دیروز ولادت حضرت رضا (ع) بود.
دیشب خونه کمیل دعوت بودیم . به همراه بابا .
طاها جون خیلی پسر خوب و آرامی بودی بابایی. دوست داشتی با وسایل دکوری و پارچ شیشه ای بازی کنی . با اینکه روی عسلی مبلمان گذاشته بود ولی چون اجازه ندادم دست نزدی . یاد گرفتی وقتی چیزی نباید دست بزنی ، دست کوچکت را مشت می کنی و با انگشت اشاره ی باز شده دستت را تکان میدی و خودت را قانع می کنی که دست نزنی. البته این رفتار در
 
 
 
 
 
برایت قهوه می‌ریزم، تو از من آب میخواهی !
 
به چَشمت شعر میکارمولیکن خواب میخواهی 
 
مسیرِ مستقیمی رانشانَت می‌دهم 
اما پُر از آشفتگی هستی...و
تو پیچ‌ وُ‌ تاب میخواهی !!؟
 
 
(در ادامه شاعر دیگری میفرماید :
دلبرِ لجبازِ تو کاری به دستت داد و رفت
زشت بود اما به زیبایی شکستت داد و رفت :))
 
#علیرضا_آذر
 
 
 
پ.ن.: متاسفانه اون ایمیل مزاحم هنوز پیگیر منه :/ از اپ های دیگه مزاحمت ایجاد میکند . واقعا پشت ماجرا کیه؟؟
احساس می کردم .. کورم ... احساس می کردم مثل ماهی تو آگواریوم که از وقتی  مریض شده .. وقتی من می خوام غذا بهش بدم، دست منا نمبینه و به سمت دست من حرکت نمی که
منم  مریض شدم  مریضی شرک گرفتم ... مریضی دوری از خدا ... هر اتفاقی خوب یا بدی تو زندگیم میفته همه را از خودم می  دونم از تصمیمات خودم .
پس چرا  من خدا را توی زندگیم نمبینم 
 من باید توی همه زندگیم خدا را ببینم 
 آخه ... فاطمه... چرا این چشمات خدا را نمبینه 
خدا یا میشه دستتا بیاری جلو چشام .. منم قول مید
دلم میخواست اینو زود‌تر بهت بگم.
ولی! از دستت یکم ناراحت شدم و بخاطره همین جواب‌تونو ندادم.
با اینکه کاری‌هم نکرده بودی..
انی‌وی. میخواستم اینو بهت بگم. نشد اما اینجا میگم‌ش.
وقتی پرسیدی من یه لحظه‌دلم سوخت و خواستم بیام پیویت و بگم ولی خب:/
و حتی وقتی بخاطره تام ناراحت بودی و دلداری میخواستی بازم میخواستم بیام پیویت ولی بازم خب:/
یعنی یکم رفتارم عجیب میشد.. درنتیجه هیچی نگفتم.
#آنی
مرگِ دل باور شد آنگاه که دید پایت را جدادید دستت را جدابا نگینی که عقیقعاشقی میکرد در آنمرگِ دل باور شد آنگاه کهقلب تو سوخت در آن آتشِ عشقبازیِ توکه سفید پوشیدند جان به کَفانِ  رَهِ عشقکه تو اما کردی دوده به تنمرگِ دل باور شد آنگاه کهتو سیه پوش شدی ما سیه پوش شدیماما لاله ای می‌زند جوانه ،از میان خاکستر قلب توکه بیان میدارد؛ انتقامت را خواهیم گرفت...#دلساخته_های_آنی
چرا باید آدم قشنگترین حس هاش رو با آدمای اشتباه share کنه؟
چرا؟
چرا؟
.....
باز تحت فشار روحی قرار گرفتم و گویا به طرز فاجعه باری میل به ابرازش دارم، راحتر بگم بالا بردن دستام به نشانه تسلیم! کاری که این اواخر دائما انجامش دادم.
میدونی انگار تسلیم شدن دم دست ترین گزینه‌س و چقدر رقت انگیزه وقتی کاری از دستت برمیاد و انجام نمیدی. 
میل به مورد علاقه واقع شدن یه آدم درست و حسابی دارم! و این آلارم همیشگی رو تو مخم به صدا درمیاره.... این حال و هوا بارها از م
خستگی بعد از تمرین و باشگاه از لذت بخش ترین خستگی های دنیاست
خستگی که کلی حس خوب و انرژی خوب بهت منتقل میکنه
حس اینکه مفید بودی
حس اینکه یه کار مثبت انجام دادی برای خوب شدن حال خودت
حس پیشرفت
حس سلامتی
و مجموعه ای از حس های خوب که احتمالا برای هر شخصی متفاوت باشه
و چقدر لذت بخش تره که بعد ازخوردن ناهار دلت میخواد با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه ای دراز بکشی و یه کتاب دستت بگیری (در اینجا بنده در حال مطالعه 4 اثر فلورانس هستم) و شروع کنی به خوندن و ک
یک نقطه ای دقیقا هست که شروع میشود به سفید شدن. به شکستن. و به طرز چشمگیری همه تو را می بینند و می گویند حیف. و تو نمی توانی بدون بغض توضیح دهی که این سان شکستن از پس رنج هزاره هاست! نمی توانی بگویی بیست سال گذشته چگونه گذشت. نمی توانی بنویسی که گرچه دستت خالی است، ولی تنت چه سان خسته ست. مثل آن ها که سال ها تنها در معدنی دورافتاده ای در اعماق، زمین را می درند، در انزوا. و مطلقا به هیچ نمی رسند. با روی سیاه و موی سپید باز میگردند انگار. چند روز پیش به
بعضی روزهاحال آدم یک جور عجیبی خوب استخوب که می گویم نه اینکه مشکل نباشد ها ، نه.خوب یعنی خدا دستت را می گیردمقابل غم هامیگوید " امروز بنده ام باید خوشحال باشد سراغش نیایید "و تو هی ذوق میکنیاز خوشی های کوچک زندگی اتاز اتفاقاتی که انتظارش را نداری و میشود
من ،هر روزی که بی انتظار و شاکر چشم گشودم حالم خوب بود"خوب که می گویمنه اینکه به تمام آرزوهایم رسیده باشم ها ! نهخوب یعنی خدا را راس آرزوهایم قرار دادم و همه چیز را به او سپردمامیدوارم حال دلت
اگر قرار بود فقط یک ارزو برای شب تولدم داشته باشم قطعا این بود من را برداری و ببری کنسرت خانگی مهرداد و پویاشک نداشتم قطعه ای از وجودم برای همیشه جا میماند همان گوشه ای که نشسته بودیم و آکاردئون و ویلن گوش میدادیم و دستم را دور دستت حلقه کرده بودم و یواشکی به مژه های پلک راستت نگاه میکردم ...
می گویند با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد !شما گوش نکنید، چون اگر چنین بود از منش و شخصیت هیچکس ،چیزى باقى نمی ماند !
هرکس هر چه به سرت آورد فقط خودت باش... نگذار برخورد نادرست آدمها ، اصالت و طبیعت تو را خدشه دار کند.
 اگر جواب هر جفایى ، بدى بود که داستان زندگی ما خالى از آدم های خوب می شد !اگر نمی توانى شخص مثبت زندگی کسى باشى...اگر براى یاد دادنِ همان خوبى هایى که خودت بلدى ، ناتوان هستیاگر خوبى کردى و بدى دیدى
کنار بکش، اما بد نشو.
این تنها کاری
دانلود آهنگ سروش هامون ماه منی
ترانه و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی ماه منی با دو کیفیت اورجینال 128 و 320 و لینک مستقیم و پخش آنلاین
Download New Music By Soroosh Hamoon Called Mahe Mani

ترانه اهنگ ماه منی :
درمون دردمی جادو داره چشاتتو واسم همدمی اتیش میباره نگاتفکرم درگیرته بدجوری گیرتهدنیام توو دستته تحت تاثیرتهای وای ای وای ای وای از دستت میزنیمیبری دلمو تو ناز شصتتروزی هزار دفه میگم میخوامت ♪
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
دانلود آهنگ سروش هامون ماه منی
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
دانلود آهنگ موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد من خدای دردم ولی هی دردا دانلود اهنگ ایرانی
Ahang mohamo zadam yad dastat to moham khafam mikard
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد؛ من خدای دردم ولی هی دردا | دانلود اهنگ ایرانی
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد بهم میاد جلو آینه دیدم خودمو بد نشدم زیاد اون لباسی که تو دوست داشتی نپوشیدم دیگه عکست نیست رو صفحه گوشیمم آخه یه آدم چقدر میتونه بشه بی رحم آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه خیلی حرف تو دلمه کس
ملت کی میخوان بفهمن وقتی به من پیام میدن و سین نمی کنم
یعنی دوس ندارم سین کنم
لازم نیست بیان اس هم بدن که برو فلان کوفت رو چک کن
بهمان درد رو چک کن
اومده پیام داده فلانی واس تولدت فلان چیزو استوری کنم؟
قبلا یه بار گفتم نمیخوام اصلا کسی استوری و اینا بذاره
بعدم الان انتظار داره مثلا چی جوابشو بدم ؟
وای آره خوبه دستت درد نکنه خیلی خیلی ممنونم؟
خدایا من چرا انقدر در همه زمینه ها ریدم
اگه بی منته دیگه گفتنش چیه؟
بعد میگین مثبت درمورد شون فکر کن و ف
 از کرونا نه بترس و نه جدیش بگیر
 فقط مراقبت از خودت رو بیشتر کن
قبل غذا خوردن دستت رو بشوری
و
دست آلودت رو تو چشمت نکنی
و
از افراد سرماخورده و دارنده حالتش دور شو 
و دیگر امثال
احتمال مریض شدنت کمتره.
تو خونه موندن اصلاً خوب نیست، خودتون رو بیشتر
به مریض شدن نزدیک می‌کنید.
پرستار ظرف تقسیم‌بندی قرص‌ها را جلوی پیرمرد می‌گذارد:- قرصهاتونو جدا کردم، اینا همه برای شماست؛ قرمزا برا فشار خونه، زردا برای چربی، سفیدا برای پادردتون ... همه رو لازمه بخورین! روزی یکی! فهمیدین چی شد؟پیرمرد لبخند بر لب نگاهش می‌کند:+ فهمیدم. دستت درد نکنه!پرستار نگاهی به پیرمرد دیگر، که باز هم در این سرما پنجره را باز کرده و دود سیگارش را بیرون می‌دهد، می‌اندازد و در دل می‌گوید کاش او هم...
 
✅ و هرآنچه را برای شما به رنگهای مختلف آفرید و
به گزارش همشهری، مولاوردی تو مبدا کتاب مذکور که به آلمانی غم برگردان شده است، می نویسد: «زبان مهدی شادخواست سهل و فصیح است.  او از مروجان میسر نویسی است و شعر را تخصیص به قشر خواه مخاطبان خاصی نمی داند و داخل این زمینه با ارائه اشعاری قابل فهم به عطا توانسته با مخاطبان خویشتن ارتباط معتمد کند. شعرهای شادخواست سرشار از ایهام، آشنایی زدایی، چندمعنایی و شگردهای زبانی است که امتزاج آن با ساده نویسی مفید است بس دشوار و همین خصیصه، به آثار او باف

من غلام نوکراتم
عاشق کربلاتم
تا آخرش باهاتم
تو همونی که میخوامی 
دلیل گریه هامی
تا آخرش باهامی
عشق ، یعنی به تو رسیدن
یعنی نفس کشیدن
تو خاک سرزمینت
عشق ، یعنی تموم سال و
همیشه بی قرارم
برای اربعینت
آقای من
زندگیم و دستت دادم
تو این مسیر افتادم
ای عشق مادرزادمحسین
کارِ تو بود. نشستی توی ماشین. دستت را دراز کردی سمت ضبط و دکمه‌اش را زدی. سی‌دی هل خورد بیرون. نگاهی به عنوان نوشته شده با ماژیک آبی کردی و نگاهی به من. به رویم خودم نیاوردم، الکی مثلا که حواسم به رانندگی‌ست. به روی خودم نیاوردم که نبودِ آن صداها، دارد مغزم را فشار می‌دهد. صدای کلیک برم گرداند به واقعیت. داشبورد را باز کردی و بقیه سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌ها را کشیدی بیرون. تا به خودم بیایم و حرفی بزنم، همه را از پنجره ریختی بیرون. گفتم: چرا... اما
لبخند کج و کوله ای میزنم
وروبه رویت میشینم....
میگویم همه چیزو با کمک مادرت جمع کردم.
میگویی دستت طلا
لبم رو گاز میگیرم و میگم جدی 
جدی میخوای بری؟؟
چشم هایت رو به چشم هایم میدوزی...برق نگاهت خشکم میکند...
نچ خانوم شوخی شوخی دارم میرم!!
شرم زده میگم اخه تازه سه هفتس
عقد کردیم...
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها